کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بت گلعذار اگر ز ره کرمی بما گذری کنی

    چه شود بجانب ما اگر به کرشمه ای نظری کنی

    نه نسیم زلف عبیرسا دل خسته را مددی دهی

    بوصال صبح رخ چو روز ، شب هجر ما سحری کنی

    چو بنزد جوهری هنر زر ناسره نتوان نمود

    تو به کیمیای عنایتی مس قلب ما چو زری کنی

    سر کوی او نرود کسی که نه سر در آن سر کو نهد

    تو نه مرد این روشی اگر ز چنین بلا حذری کنی

    ز کمینگه خم ابرویش چو به تیر غمزه کند گشاد

    بر تیر او تو نه عاشقی که نه سینه را سپری کنی

    نفس چو آتش گرم من تو در آن عذار چو آینه

    نکنی که ناگه از آتشی دل سوخته اثری کنی

    پسر حسام چو عندلیب ریاض گلشن قدسییی

    بله وقت شده که بدان چمن سوی آشیان گذری کنی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha