کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غمی دارم که وا گفتن نشاید

    مرا زان غم به شب خفتن نشاید

    غم دُردانه ای دارم که نامش

    به الماس قلم سفتن نشاید

    غباری کز سرکوی تو دارم

    زلوح چهره ام رفتن نشاید

    زگریه سوز دل ننشسته کآتش

    به آب دیده بنهفتن نشاید

    نصیحت می کند ابن حسامم

    ولیک از دل پذیرفتن نشاید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha