خواب نوشین سحر لقمه ی چرب سرشب
دعوی عشق خدا اینت عجب اینت عجب
عشق و دیبا و کتان این نبود عاشق را
موی ژولیده کلاه است و تن خسته سلب
سخن از شاه و وزیر و ده و اصطبل و بدل
معنی عشق کسی اشهد بالله کذب
عاشق و دوستی شهر و وطن کفر است این
وطنش کوی حبیب است چه شام و چه حلب
جام اگر از کف یار است چه آدینه چه سبت
می گر از دست نگار است چه شعبان چه رجب
شیوه ی عاشقی ار میطلبی رو بشنو
نقل فرهاد عجم قصه ی مجنون عرب
هر کجا قامت رعنا رخ زیبا بینی
دل در او بند و مپرسش زحسب یا زنسب