کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی از حکما پسر را نهی همی‌کرد از بسیار خوردن که سیری مردم را رنجور کند.

    گفت: ای پدر! گرسنگی خلق را بکشد، نشنیده‌ای که ظریفان گفته‌اند به سیری مردن به که گرسنگی بردن.

    گفت: اندازه نگهدار، کُلوا وَ اشرَبوا وَ لا تُسْرِفوا.

    نه چندان بخور کز دهانت بر آید

    نه چندان که از ضعف جانت بر آید

    با آن که در وجود طعام است عیش نفس

    رنج آورد طعام که بیش از قدر بود

    گر گلشکر خوری به تکلف زیان کند

    ور نان خشک دیر خوری گلشکر بود

    رنجوری را گفتند: دلت چه می‌خواهد؟

    گفت: آن که دلم چیزی نخواهد.

    معده چو کج گشت و شکم درد خاست

    سود ندارد همه اسباب راست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha