کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نه چو رخت ماه سخنگو بود
    نه چو قدت سرو سمن بو بود
    سرو بنا از بر چشمم مرو
    سرو همان به که بر جو بود
    دیده زبالای تو جوید بلا
    چو نشنیدم که بلا جو بود
    بهر تو داریم سرشکی چو می
    اشک ندیدیم که بر غو بود
    لابه نماید دل خود رای من
    تا رخ تو لاله خودرو بود
    بر دل من ضربت مژگان تو
    چون به مثل سوزن و ترغو بود
    شمع نحیف توام و هر شبم
    زاشک چو خون جامه ده تو بود
    کهنه کهن تر شود و عشق تو
    در دل من هر نفسی نو بود
    پیش تو گر سوزم و پروانه وار
    پیش توام بیش تکاپو بود
    آهوی سیمینی و زآهو بری
    خوی پلنگی ز تو آهو بود
    از تو که سر تا قدمت نیکوئیست
    زشتی کردار نه نیکو بود
    خوی بد از یار نداند برید
    یار به آنست که خوشخو بود
    رنگ نو آموخته ای تا کرا
    در خور نیرنگ تو نیرو بود
    بسکه تظلم کنم از جور تو
    پیش شه آنروز که یرغو بود
    بی سخنی داد ده و داد دم
    شاه سخندان و سخنگو بود
    سعد ملک ذات که گر بر زمین
    نفس فرشته طلبند او بود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha