کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عید آمد ای نگارین بردار جام باده
    و زبند غم برون شو تا دل شود گشاده
    عهد صبوح نوکن جام می کهن ده
    کم کن به عیش شیرین تلخی جام باده
    گوئی شبی ببینم من شادمان نشسته
    تو همچو شمع رخشان در مجلس ایستاده
    تو قصد رقص کرده من عزم پای بوست
    تو دست من گرفته من در پی ات فتاده
    تو مست عیش گشته من مست شور عشقت
    تو کام خویش رانده من داد وصل داده
    تو نرم کرده دل را من دل دلیر کرده
    زلف کجت گرفته لب بر لبت نهاده
    آیا بود که روزی در دست نرد وصلت
    نقشی چنین برافتد با آن نگار ساده
    ای چنگی نواگر برگوی این غزل را
    بهر صبوح عیدی در بزم شاهزاده
    شاهی که چون رخ آرد در کارزار چون پیل
    در پای اسبش افتد خورشید چون پیاده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha