کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ترا سزد که کنی دعوی جهانداری
    که در جهان دلم ملک جاودان داری
    جهان دل به تو بخشم کنون که نوبت تست
    بزن بزن صنما نوبت جهان داری
    اگر تو غاشیه بر دوش مه نهی بکشد
    که کره فلک امروز زیر ران داری
    اگر رکاب تو بر آسمان رسد چه عجب
    که شهسوار فلک نیز همعنان داری
    درآوری به دهن آب عقد پروین را
    بدان دو رسته دندان که در دهان داری
    معین است که دارد لب تو طعم عسل
    که زخم نشتر زنبور در زبان داری
    کمان ابروی تو بر زه است و می ترسم
    که تیر غمزه در آنجا به قصد جان داری
    مگر به خون من امروز تشنه ای ورنه
    برای قصد که این تیر در کمان داری
    منم که سر ز تحسر بر آستان دارم
    توئی که سر ز تکبر برآسمان داری
    سری چو سرو بجنبان بتا به جان و سرت
    اگر سر من رنجور ناتوان داری
    مدار رنجه قدم را نظر در آینه کن
    گر آرزوی تماشای گلستان داری
    چو سرو برطرف چشم من نشین و ببین
    اگر هوای لب چشمه روان داری

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha