کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به حقارت منگر مدعیا ایران را
    ایزد آباد کند عاقبت این ویران را
    یوسفی هست به حسن ار چه بود زندانی
    عزت مصر، ز یادش برد این زندان را
    گرچه در عهد قدیمش همه مینو خواندند
    میتوان مینو از این بعد بخوانند آن را
    باغ رضوان که بود، وعده زاهد این است
    مرد و زن حوری و غلمان شود این رضوان را
    قاب شیران دژم مکمن گرگان نشود
    تهی امروز مبین روبهکا میدان را
    جامه وصل بپوشان و بر آتش زن آب
    ای عجب این تن عریان و دل بریان را
    قوت بازوی مشروطه چو نیروی قضاست
    غالب آنست که مغلوب کند سلطان را
    از قد و خدو خط تازه جوانان بینی
    بر زمین غرقه بخون سرو و گل و ریحان را
    قهقرائی که تو از راه خدا برگشتی
    لعن تا کی کنی از بیخردی شیطان را
    نیست جز، انس و محبت غرض از هستی کل
    ورنه حیوان بشرف چیره بود انسان را
    هان به میدان علی(ع) آمد، تو معاویه برو
    عمرآسا بحیل کن سر، نی قرآن را
    آب حیوان که دهد عمر ابد داند خضر
    عین علم است که انسان کند او حیوان را
    مدعی راست سری سخت تر، از سندان لیک
    پتک وش خامه ما بشکند این سندان را
    آخر ای صلح کجائی چه کسی، رخ بنما
    روز وصل آر بپاداش شب هجران را
    صلح کل چیره به جنگ است چنان صدق به کذب
    «حاجبا» مژده بس این دایره امکان را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha