کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنکه غایب ز نظر بود عیان می‌گذرد
    تک‌سواری‌ست عجب گرم‌عنان می‌گذرد
    هرکجا بگذرد آن خسرو جمشید غلام
    از فلک طنطنه شوکت و شان می‌گذرد
    یار چون برق یمانی به سحرگاه گذشت
    خود تو در خوابی و آن برق یمان می‌گذرد
    گر قرین با تو شود جنگ چه پروای به صلح
    قرن‌ها باش که اینگونه قران می‌گذرد
    از تسلسل مفکن جام تو ای ساقی بزم
    دور، زن دور، که این دور زمان می‌گذرد
    ما به جز صلح چه کردیم که آن سخت‌کمان
    از سر جنگ به شمشیر و سنان می‌گذرد
    بر در پیر مغان هرکه ز جان گشت مکین
    می‌کند همت و از کون و مکان می‌گذرد
    بگذارد قلم از دست اگر «حاجب» ما
    وصف رخسار تو از حد و بیان می‌گذرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha