کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    صبح مؤذن چو کرد وصف تو بر بام، داد
    باده روشن بزن، تا به شب از بامداد
    گیتی فرتوت شد باز، به عهدت جوان
    از سر پیر و جوان سایه تو کم مباد
    ای که بود عقل کل طفل دبستان تو
    علم ز شاگردیت بر همه شد اوستاد
    صورت بر دالعجوز گر، به جهانی بتاخت
    گرم شود روزگار، مرد رسد بر مراد
    درگه پیرمغان کعبه آمال شد
    که خشت او در قدم به عدل بنا نهاد
    صلح ز حب و وداد با همه کرد اتحاد
    جنگ چه جانها که داد ز ظلم و عدوان بباد
    تا علم علم و عدل صلح برافراخت شد
    محنت و زحمت چنان وحشت و دهشت ز، یاد
    تا دو، زبان و قلم کرد رقم نام دوست
    بر دهن مدعی مهر خموشی نهاد
    از می وحدت بنوش جامی و جم نو به طبع
    خسرو پرویز را یاد کن از نوش یاد
    خامه «حاجب » نوشت این غزل جان فزا
    داد فصاحت به دهر طبع خداداد، داد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha