کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر که آمد گل ز باغ زندگانی چید و رفت
    عاقبت بر سستی اهل جهان خندید و رفت
    کس در این ویرانه جز یکدانه حاصل برنچید
    هر که آمد دانه بذر هوس پاشید و رفت
    سر چرا عاقل فرود آرد، به تاجل سلطنت
    باید آخر پای خود را در کفن پیچید و رفت
    گر تو هم از رفتن راه عدم ترسی مترس
    بس که آسانست این ره می‌توان خوابید و رفت
    بس که در گل گل عذاران خفته در پهلوی هم
    همچو شبنم میتوان در روی گل غلتید و رفت
    در جهان از رفتن معراج خود ترسی مترس
    بسکه خوش جائیست با سر میتوان گردید و رفت
    «حاجب » اندر دار دنیا میل آسایش نداشت
    چند روزی آمد و یاران خود را دید و رفت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha