کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این جهان جای آرمیدن نیست
    هیچ از او چاره جز رمیدن نیست
    سخت دامی است مرغ دلها را
    که از آن دامشان پریدن نیست
    بر سرم هست سر بریدن خویش
    وز تو هیچم سر بریدن نیست
    سر عشق آشکار باید گفت
    گرچه کس قادر شنیدن نیست
    دست، درویش کن در این گلزار
    زانکه این گل برای چیدن نیست
    کام شیرین مرا از آن حلواست
    که کسش قابل چشیدن نیست
    کاهی از خرمن ریاضت ما
    کوه را طاقت کشیدن نیست
    برقع وهم بر جمال افکن
    که بهر دیده تاب دیدن نیست
    خسروی نامه ایست (حاجب) را
    کش فلک قادر دریدن نیست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha