به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۴۱۸: چون یادم از آن روی نکو می آید

1370عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون یادم از آن روی نکو می آید
خونم بدل تیره فرو می اید
پاکیزه تری ز قطرۀ اشک از انک
در چشم نیایی تو و او می آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۱۷: چشمم جو بران روی نکو می آید 2شمارهٔ ۴۱۸: چون یادم از آن روی نکو می آید 3شمارهٔ ۴۱۹: دی گفت صبا که گل بنزدیک رسید 4شمارهٔ ۴۲۰: چشم ز میان تو نشان هیچ ندید 5شمارهٔ ۴۲۱: می نتوانم اشک فراوان بارید 6شمارهٔ ۴۲۲: گر تیغ سر انگشت تو صد را ببرید 7شمارهٔ ۴۲۳: کو دیده که تا بر وطن خود گرید 8شمارهٔ ۴۲۴: بیداری چشم و خواب بختم نگرید 9شمارهٔ ۴۲۵: هنگام صبوحست حریفان خیزید 10شمارهٔ ۴۲۶: چون زلف ترا کار ببالا برسید 11شمارهٔ ۴۲۷: لطف تو بآشنا و بیگانه رسید 12شمارهٔ ۴۲۸: آنان که زوصلشان دلم می بالید 13شمارهٔ ۴۲۹: ای وصل تو بر تراز تمنای امید 14شمارهٔ ۴۳۰: گر در همه عمر خویش فرصت جوید 15شمارهٔ ۴۳۱: خصمت که ره قضای بد می جوید 16شمارهٔ ۴۳۲: ماییم چو خر گه همه بر بسته کمر 17شمارهٔ ۴۳۳: مانند دو چشمیم من و آن دلبر 18شمارهٔ ۴۳۴: تا ز رنکنی از دهن کیسه بدر 19شمارهٔ ۴۳۵: تا کرد مرا دیده بروی تو نظر 20شمارهٔ ۴۳۶: در طبع تو ناکسی و در دست تو زر 21شمارهٔ ۴۳۷: تا شاخ شکوفه سیم خود کرد نثار 22شمارهٔ ۴۳۸: بستند گرو با نفس مشک تتار 23شمارهٔ ۴۳۹: در کار سخن رنج کشیدم بسیار 24شمارهٔ ۴۴۰: تا هست گل سعادت ای دوست ببار 25شمارهٔ ۴۴۱: ای فتنه شده ززلف پستت بیدار 26شمارهٔ ۴۴۲: ای دل سخن زلف مشوّش بگذار 27شمارهٔ ۴۴۳: رو مرغ نشاط را بپرواز گذار 28شمارهٔ ۴۴۴: آمد دی و دستهای فرو بست از کار 29شمارهٔ ۴۴۵: تا دست بسر و بن بر آورد چنار 30شمارهٔ ۴۴۶: این پیش نیاز کرده از زر دیوار 31شمارهٔ ۴۴۷: برخیز و دوای این دل تنگ بیار 32شمارهٔ ۴۴۸: ای از رسرشک باران از ابر 33شمارهٔ ۴۴۹: من کشتۀ هجرم از وصالم چه خبر؟34شمارهٔ ۴۵۰: رفتم بوداع جان بدروازۀ صبر 35شمارهٔ ۴۵۱: اسبی دارم بکندی از خر خرتر 36شمارهٔ ۴۵۲: ماییم و وجودی ز عدم ناخوشتر 37شمارهٔ ۴۵۳: ای طبع تو از هنر نکو آیین تر 38شمارهٔ ۴۵۴: هر شب ز تو جفت شیونم تا بسحر 39شمارهٔ ۴۵۵: از بوی تو گشت دل تنگ باد سحر 40شمارهٔ ۴۵۶: زلفش دیدم بجنبش باد اندر 41شمارهٔ ۴۵۷: خوبان همه را صید توان کرد بزر 42شمارهٔ ۴۵۸: ای دل ز حدیث چون نمی بارد زر 43شمارهٔ ۴۵۹: آمد گل و آورد به پیراهن زر 44شمارهٔ ۴۶۰: در خون جگر شدم نهان چون ساغر 45شمارهٔ ۴۶۱: یارم بسخن دوش همی سفت شکر 46شمارهٔ ۴۶۲: باور نکنی که خوب رویان یکسر 47شمارهٔ ۴۶۳: شکلیست زنقش بندی دیباگر 48شمارهٔ ۴۶۴: ای در فن عشق هر دمت رای دگر 49شمارهٔ ۴۶۵: روزی که بهرزه می گذاریم ز عمر 50شمارهٔ ۴۶۶: کس در غم نیستی نماند همه عمر 51شمارهٔ ۴۶۷: زین گونه که شد خوار و فرو مایه هن ...52شمارهٔ ۴۶۸: گویی که درین تیره شب پهناور 53شمارهٔ ۴۶۹: ای بحر کف تو چون امل پنهاور 54شمارهٔ ۴۷۰: ای دل زر و سیم رامیندیش بخور 55شمارهٔ ۴۷۱: ای دل که ترا گفت این دم میخور 56شمارهٔ ۴۷۲: شد بر دل من زلفک هندوی تو چیر 57شمارهٔ ۴۷۳: از دیدن من چشم تو شد زان سان سیر 58شمارهٔ ۴۷۴: ای دوست بیکباره ره ناز مگیر 59شمارهٔ ۴۷۵: گر لاله بشد، سیاه کامی کم گیر 60شمارهٔ ۴۷۶: ایوان سرا بر فلک افراشته گیر 61شمارهٔ ۴۷۷: کار همه دنیا بمرادت شده گیر 62شمارهٔ ۴۷۸: در عشق تو گر زین سپس ای مایۀ ناز 63شمارهٔ ۴۷۹: در مدح تو مر مرا پس از فکر دراز 64شمارهٔ ۴۸۰: کردیم دگر شیوۀ رندی آغاز 65شمارهٔ ۴۸۱: من تختة نام و ننگ بستردم باز 66شمارهٔ ۴۸۲: خرم رخ تو دژم مبادا هرگز 67شمارهٔ ۴۸۳: چون می شنوم برطمع خودپیروز 68شمارهٔ ۴۸۴: بگذشت و مرا اشک روان بود هنوز 69شمارهٔ ۴۸۵: ای خوی تو همچو اشک من رنگ آمیز 70شمارهٔ ۴۸۶: ای غمزۀ خونریز تو چون پیکان تیز 71شمارهٔ ۴۸۷: چشم تو اگر چه ناتوانست او نیز 72شمارهٔ ۴۸۸: احوال منت باور اگر نیست ز کس 73شمارهٔ ۴۸۹: آخر خبری زین دل تنگ بپرس 74شمارهٔ ۴۹۰: ... زمان آینده مترس 75شمارهٔ ۴۹۱: از حال من سوخته خر من بررس 76شمارهٔ ۴۹۲: خالیست سیاه بر رخ آن مه وش 77شمارهٔ ۴۹۳: زلف تو که نیست در درازی همتاش 78شمارهٔ ۴۹۴: در عالم هجر آن بت شکر پاش 79شمارهٔ ۴۹۵: خصم تو که هست تیغ گلگون ز قفاش 80شمارهٔ ۴۹۶: گل را دیدم دمیده از کام آتش 81شمارهٔ ۴۹۷: بلبل که پریر از دل شاداش 82شمارهٔ ۴۹۸: نرگس که صبا بروی درمی جهدش 83شمارهٔ ۴۹۹: چون رنگ بدزدید گل از رخسارش 84شمارهٔ ۵۰۰: ای دیده، خیال روی چون گلنارش 85شمارهٔ ۵۰۱: افتاد دلم در تک و پو مگذارش 86شمارهٔ ۵۰۲: بلبل که نبود در چمن پر وازش 87شمارهٔ ۵۰۳: از غایت آنکه هست بر من نازش 88شمارهٔ ۵۰۴: تا دورم از آن دو لعل جان آویزش 89شمارهٔ ۵۰۵: خواهی بریار سیم بر، زر برکش 90شمارهٔ ۵۰۶: همچون آواز یک زمانم برکش 91شمارهٔ ۵۰۷: ای زلف توی که با همه نیرنگش 92شمارهٔ ۵۰۸: نرگس که مرا در نظر آمد چشمش 93شمارهٔ ۵۰۹: این آتش غم که بر جگر می کشمش 94شمارهٔ ۵۱۰: گر دل زتو بگسلند بغم بشکنمش 95شمارهٔ ۵۱۱: گر جان خواهد ز من همه جان دهمش 96شمارهٔ ۵۱۲: رشک ایدم از جعد تو ای عشوه فروش 97شمارهٔ ۵۱۳: امشب منم و جام می و نوشانوش 98شمارهٔ ۵۱۴: گل گفت اگرت هست بتی مه وش خوش 99شمارهٔ ۵۱۵: ای بر دل من خشم تو چون ناز تو خوش 100شمارهٔ ۵۱۶: در هم زده یی ز زلف و رخ رنگی خوش 101شمارهٔ ۵۱۷: ای دیده ندیده چون تو دلخواهی خوش 102شمارهٔ ۵۱۸: ای مونس جان ، لطف توام مرهم ریش 103شمارهٔ ۵۱۹: آن سرو که نیست در جهان همتایش 104شمارهٔ ۵۲۰: بیزار شدم بی تو زهر آسایش 105شمارهٔ ۵۲۱: زین پس نکنم شکایت این دل ریش 106شمارهٔ ۵۲۲: ای دل بنشین طریق کاری اندیش 107شمارهٔ ۵۲۳: بگشاد بخنده لعل جان پرور خویش 108شمارهٔ ۵۲۴: ای دل مطلب زدیگران مرهم خویش 109شمارهٔ ۵۲۵: گل کرد ز باده لعل پیراهن خویش 110شمارهٔ ۵۲۶: ای لعل تورا نهاده جان سر برخط 111شمارهٔ ۵۲۷: لعل تو کزو شکر شدست اندر خط 112شمارهٔ ۵۲۸: دل پیشکشت جان و تن آورد چو شمع 113شمارهٔ ۵۲۹: بر رشتۀ کا رتو فتادیم چو شمع 114شمارهٔ ۵۳۰: با دشمن و دوست انس گیریم چو شمع 115شمارهٔ ۵۳۱: ای دشمن ملک تو بغم کشته چو شمع 116شمارهٔ ۵۳۲: یاری که ندارد از لبش جام طمع 117شمارهٔ ۵۳۳: یاری که ز عشق اوست جانم غمناک 118شمارهٔ ۵۳۴: یارب که چگونه خفت دوش اندر خاک 119شمارهٔ ۵۳۵: چون دید فسرده بر رخم ده تو اشک 120شمارهٔ ۵۳۶: ای دانۀ دل نهاده در خوشۀ اشک 121شمارهٔ ۵۳۷: در شوق تو از شرح و بیان من و کلک 122شمارهٔ ۵۳۸: دی گفت ز زیر لب خندانک 123شمارهٔ ۵۳۹: دل رفت بسوی آن دهن خندانک 124شمارهٔ ۵۴۰: در تیره شبی چون سر زلفش تاریک 125شمارهٔ ۵۴۱: از بس که چکیدست مرا از هر رگ 126شمارهٔ ۵۴۲: دارم ز حیات غصّه ها بیش از مرگ 127شمارهٔ ۵۴۳: چون هست بلای زندگی بیش از مرگ 128شمارهٔ ۵۴۴: خصم تو که دار درخ زرد و دل تنگ 129شمارهٔ ۵۴۵: از حادثه ها اگر چه باشم دلتنگ 130شمارهٔ ۵۴۶: هرگز بکسی... ل این دل تنگ 131شمارهٔ ۵۴۷: مطرب بصبوح داد آگاهی چنگ 132شمارهٔ ۵۴۸: ای برده گل از رخ چو گلنار تو رنگ 133شمارهٔ ۵۴۹: کردم بهوس عمارتی اندر دل 134شمارهٔ ۵۵۰: ای سعد فلک را ز رخ خوب تو فال 135شمارهٔ ۵۵۱: خاک سر کوی آن بت مشکین خال 136شمارهٔ ۵۵۲ - قال الملک السعید شهاب الدین سلیم ...137شمارهٔ ۵۵۳: کس لب بطرب بخنده نگشوده امسال 138شمارهٔ ۵۵۴: آن غنچه نگر چو من گرفتار بدل 139شمارهٔ ۵۵۵: با رنگ رخ تو بر سمن خندد دل 140شمارهٔ ۵۵۶: زلف تو که می برد بآسانی دل 141شمارهٔ ۵۵۷: شادی طلبی از غم جانان مگسل 142شمارهٔ ۵۵۸: شد عمر و نشد هیچ مرادی حاصل 143شمارهٔ ۵۵۹: کردم ز سفر رمج و عنایی حاصل 144شمارهٔ ۵۶۰: هر صبحدمی زخواب برخیزد گل 145شمارهٔ ۵۶۱: ابر آمد و کرد پر گهر دامن گل 146شمارهٔ ۵۶۲: عشّاق بر آمدند پیرامن گل 147شمارهٔ ۵۶۳: آتش چو فکند باد در خرمن گل 148شمارهٔ ۵۶۴: ای دل همه جام عاشقی نوش چو گل 149شمارهٔ ۵۶۵: ماییم نهفته گریه در خنده چو گل 150شمارهٔ ۵۶۶: وقتست که دل کند منوّر قندیل 151شمارهٔ ۵۶۷: آن زلف نگر بر رخ آن شهره صنم 152شمارهٔ ۵۶۸: بهر تو بود میل بسوی که کنم؟153شمارهٔ ۵۶۹: گر در همه عمر روزی از روی کرم 154شمارهٔ ۵۷۰: گر چاشنی غمش بیابی یک دم 155شمارهٔ ۵۷۱: از حد چو برفت ماجرای من و غم 156شمارهٔ ۵۷۲: از لعل تو پخته گشت هر کاری خام 157شمارهٔ ۵۷۳: ای شب بستان درازی از صبح بوام 158شمارهٔ ۵۷۴: لب باز مگیر یک زمان از لب جام 159شمارهٔ ۵۷۵: پیوسته خمیده همچو ابروی توام 160شمارهٔ ۵۷۶: شاید گر از آن روی نکو نشکیبم 161شمارهٔ ۵۷۷: یاری که ازو بسی جفا دیدستم 162شمارهٔ ۵۷۸: بر دل ز غمت دوش ببخشایستم 163شمارهٔ ۵۷۹: آن عهد که من داد طرب می دادم 164شمارهٔ ۵۸۰: من دوش بآرزوی رویت هر دم 165شمارهٔ ۵۸۱: بس جور که من ز دست جانان بردم 166شمارهٔ ۵۸۲: تیغت که فشاند بر و سر مردم 167شمارهٔ ۵۸۳: من دوش شراب ارغوانی خوردم 168شمارهٔ ۵۸۴: کاری که نبود از آن گزردم یک دم 169شمارهٔ ۵۸۵: از عمر عزیز خود برین خرسندم 170شمارهٔ ۵۸۶: سودای تو بر دگر صنم می بندم 171شمارهٔ ۵۸۷: دوش از غم تو نیک مشوّش بودم 172شمارهٔ ۵۸۸: نه باد قبولی ز هنر می جهدم 173شمارهٔ ۵۸۹: هردم زدنی چو لاله در خون نهدم 174شمارهٔ ۵۹۰: با زلف تو هر چند بسی کوشیدم 175شمارهٔ ۵۹۱: بیماری نرگست چو زان سان دیدم 176شمارهٔ ۵۹۲: طبرستان را شگفت جایی دیدم 177شمارهٔ ۵۹۳: آن روز که بر خاطر عالی گذرم 178شمارهٔ ۵۹۴: بی روی تو صدره بگل ار برگذرم 179شمارهٔ ۵۹۵: گر آب خورم درد شود بر جگرم 180شمارهٔ ۵۹۶: بس اشک که از دیده بحاصل آرم 181شمارهٔ ۵۹۷: چشمی ز خیال تو پر اختر دارم 182شمارهٔ ۵۹۸: چون در تو نیارم که پیاپی نگرم 183شمارهٔ ۵۹۹: از بس که زیاد نیستی تاب خورم 184شمارهٔ ۶۰۰: بر من که ازین پس غم عالم نخورم 185شمارهٔ ۶۰۱: گر نتوانم که با تو ساغر گیرم 186شمارهٔ ۶۰۲: د رعشق ز حیله ها که می پردازم 187شمارهٔ ۶۰۳: شمعم که چو خود را بغمت پردازم 188شمارهٔ ۶۰۴: چون کوس ز پرخاش بود آوازم 189شمارهٔ ۶۰۵: در مدح ملک چو نظم موزون سازم 190شمارهٔ ۶۰۶: آنشب که ز بر آتش غم سوزم 191شمارهٔ ۶۰۷: گفتم ز فراق جاودان می ترسم 192شمارهٔ ۶۰۸: از گردش چرخ بی خرد می ترسم 193شمارهٔ ۶۰۹: پیوسته ز تو با دل پر خون باشم 194شمارهٔ ۶۱۰: یک دم که ز خدمتت جدا می باشم 195شمارهٔ ۶۱۱: بیمارم و زیر بار غم می باشم 196شمارهٔ ۶۱۲: عمری رخ یکدگر ندیدیم بچشم 197شمارهٔ ۶۱۳: بر چشم تو هر گه که مرا افتد چشم 198شمارهٔ ۶۱۴: در گریه چو با اشک ز بودن آید چشم 199شمارهٔ ۶۱۵: تا کرد بروی تو نظر مردم چشم 200شمارهٔ ۶۱۶: من دوش گشاده داشتم روزن چشم 201شمارهٔ ۶۱۷: ای من ز پیت بخون بپرورده دو چشم 202شمارهٔ ۶۱۸: ای من ز تواندوخته صد خرمن غم 203شمارهٔ ۶۱۹: از بس که جفا کند بت دلگسلم 204شمارهٔ ۶۲۰: از وصل سمنبران چنان شد حالم 205شمارهٔ ۶۲۱: در عشق تو گر چه شهره ام در عالم 206شمارهٔ ۶۲۲: گل گرچه ز حسن می نهد خار دلم 207شمارهٔ ۶۲۳: گفتی که بمه نگه کن انگار منم 208شمارهٔ ۶۲۴: در گوش تو گر جای نگیرد سخنم 209شمارهٔ ۶۲۵: در موج سرشک و عرق تب جانم 210شمارهٔ ۶۲۶: با آنکه چو شمع بر سر آمد جانم 211شمارهٔ ۶۲۷: گم گشت دل از برم، یقین می دانم 212شمارهٔ ۶۲۸: با روی تو شمع را کجا بنشانم؟213شمارهٔ ۶۲۹: تا سوز تو از میان جان بنشانم 214شمارهٔ ۶۳۰: هر سرو که من ببوستان بنشانم 215شمارهٔ ۶۳۱: تا سوز تو از میان جان بنشانم 216شمارهٔ ۶۳۲: آن زلف خمیده را اگر راست کنم 217شمارهٔ ۶۳۳: از بهر دمی که با تو بر کار کنم 218شمارهٔ ۶۳۴: گرمن ز غمت حکایت آغاز کنم 219شمارهٔ ۶۳۵: اندر دل خود نقش تو پیدا نکنم 220شمارهٔ ۶۳۶: نه گفته بدی عهد مزور نکنم 221شمارهٔ ۶۳۷: می باز خورم و لیک مستی نکنم 222شمارهٔ ۶۳۸: روزی که چو اشک در کنارت بینم 223شمارهٔ ۶۳۹: هر شب ز غمت تازه عذابی بینم 224شمارهٔ ۶۴۰: از دیده فرو باری، اگر آب شوم 225شمارهٔ ۶۴۱: در حق خود از تو صد سخن می شنوم 226شمارهٔ ۶۴۲: از خطّ تو شد بنفشه را پشت بخم 227شمارهٔ ۶۴۳: در سنبل او شکست و تا بست بهم 228شمارهٔ ۶۴۴: سر در سر خاک آستان تو نهم 229شمارهٔ ۶۴۵: انگشتریت بر دل خود کامه نهم 230شمارهٔ ۶۴۶: از ضعف اگر کام ز هم بگشایم 231شمارهٔ ۶۴۷: دور از تو اگر لب بنفس بگشایم 232شمارهٔ ۶۴۸: ما مهر تو بر میان جان دوخته ایم 233شمارهٔ ۶۴۹: بی آنکه مراد خویش حاصل کردیم 234شمارهٔ ۶۵۰: دیشب من و صبح از غمت دم نزدیم 235شمارهٔ ۶۵۱: هر گاه که کار وصل در هم بندیم 236شمارهٔ ۶۵۲: چشم تو کزو در هوس یک نظریم 237شمارهٔ ۶۵۳: در هجر تو من ز شمع افزون گریم 238شمارهٔ ۶۵۴: تا کی چو حدیث در زبانت گیریم ؟239شمارهٔ ۶۵۵: دل گفت که روزی که قدح کش باشیم 240شمارهٔ ۶۵۶: در دولت وصلت ارزبیکارانم 241شمارهٔ ۶۵۷: پیوسته جونای بر دهن می زنیم 242شمارهٔ ۶۵۸: تا کی ورق عمر بهم در شکنیم 243شمارهٔ ۶۵۹: وقتست که قصد عالم پاک کنیم 244شمارهٔ ۶۶۰: از بهر چه عیش آشکارا نکنیم 245شمارهٔ ۶۶۱: گر با تو بنای وصل آغاز نهیم 246شمارهٔ ۶۶۲: ماییم نگین خاتم جان ماییم 247شمارهٔ ۶۶۳: ای مدح تو آورده قلم را بسخن 248شمارهٔ ۶۶۴: با دیده دلم گفت: چو از دست تو من 249شمارهٔ ۶۶۵: گر باد شوم، در آیمت پیرامن 250شمارهٔ ۶۶۶: در عشق تو زآنکه هست بیم کشتن 251شمارهٔ ۶۶۷: نرگس که در انتظار گل بود چو من 252شمارهٔ ۶۶۸: خصمم که بگفت و گو درآمد با من 253شمارهٔ ۶۶۹: خصم تو که همچو تیغ جمله ست زبان 254شمارهٔ ۶۷۰: نزدیک من از شرم و ز تیمار نهان 255شمارهٔ ۶۷۱: قومی شده نازنده باسرار نهان 256شمارهٔ ۶۷۲: ای ترک سمن روی من ای جان و جهان 257شمارهٔ ۶۷۳: زان پس که فدای عشق تو کردم جان 258شمارهٔ ۶۷۴: دلدار مرا اگر فراخست دهان 259شمارهٔ ۶۷۵: چون نیشکرم کرده ز بیداد جهان 260شمارهٔ ۶۷۶: در فرقت تو چو بلبلم نوحه گران 261شمارهٔ ۶۷۷: برخیز و مخور غم جهان گذران 262شمارهٔ ۶۷۸: از باد ببین شکوفه را شبگیران 263شمارهٔ ۶۷۹: عمری بودم بخدمتت بسته میان 264شمارهٔ ۶۸۰: ای رسم تو در ناکس و کس پیوستن 265شمارهٔ ۶۸۱: آن غنچۀ دوشیزه نگر آبستن 266شمارهٔ ۶۸۲: نه بی رخت انتظار دانم کردن 267شمارهٔ ۶۸۳: ای حکم ترا نهاده سرها گردن 268شمارهٔ ۶۸۴: زلف که گرفت خون من در گردن 269شمارهٔ ۶۸۵: سیر آمدم از غم دمادم خوردن 270شمارهٔ ۶۸۶: تا چند ازین غم فراوان خوردن؟271شمارهٔ ۶۸۷: ای کار دل از غمت روان پروردن 272شمارهٔ ۶۸۸: در روزه چو نیست روی می نوشیدن 273شمارهٔ ۶۸۹: مسکین دلم از درد نهانی دیدن 274شمارهٔ ۶۹۰: در عرضگه سپاهت ای شاه ز من 275شمارهٔ ۶۹۱: ای دل کاری که نیست در خورد مکن 276شمارهٔ ۶۹۲: ای مهر بتاب و رحمتی بر من کم 277شمارهٔ ۶۹۳: ای دل، بخیال یار خرسندی کن 278شمارهٔ ۶۹۴: همواره تو این غارت دلها می کن 279شمارهٔ ۶۹۵: ای یاد تو تسبیح زبان و لب من 280شمارهٔ ۶۹۶: دانی که چه مدّتست ای دلبر من 281شمارهٔ ۶۹۷: ای خاک درت مایۀ آرایش من 282شمارهٔ ۶۹۸: شد دیده بعشق رهنمون دل من 283شمارهٔ ۶۹۹: ای شادی آن عهد که بودت غم من 284شمارهٔ ۷۰۰: ای هیچ نخورده غم بغم خوردن من 285شمارهٔ ۷۰۱: گر رنجه کنی قدم بپرسیدن من 286شمارهٔ ۷۰۲: شمعم که شدست جان من دشمن من 287شمارهٔ ۷۰۳: من بودم دوش و یار سیمین تن من 288شمارهٔ ۷۰۴ - و قال ایضاً فیه: کی خوش بود ای ج ...289شمارهٔ ۷۰۵: امروز منم زبیم جان نا ایمن 290شمارهٔ ۷۰۶: خرسند نشد یار بسر بازی من 291شمارهٔ ۷۰۷: ای وصف تو سرمایۀ گویایی من 292شمارهٔ ۷۰۸: ای یاد غمت مونس تنهایی من 293شمارهٔ ۷۰۹: چون خواب نیاییم بدین چشم درون 294شمارهٔ ۷۱۰: جانا ز پی وصال چون گشت کنون 295شمارهٔ ۷۱۱: هر شب ز غم تو ای غمت روز افزون 296شمارهٔ ۷۱۲: آن دل که نشد ز خطّت ای دوست برون 297شمارهٔ ۷۱۳: از خار چو آمد گل رنگین بیرون 298شمارهٔ ۷۱۴: شد راز من و تو ای صنم فاش کنون 299شمارهٔ ۷۱۵: فرّاش چمن باد شمالست اکنون 300شمارهٔ ۷۱۶: سبحان الله ز گردش چرخ برین 301شمارهٔ ۷۱۷: دیدی که ز ناز بودم ای ماه زمین 302شمارهٔ ۷۱۸: گر رای تماشا کنی ای دل منشین 303شمارهٔ ۷۱۹: آن قامت همچو سرو آزاد به بین 304شمارهٔ ۷۲۰: در دست شه آن ساغر غمکاه ببین 305شمارهٔ ۷۲۱: گفتی ز برای می که کمتر خور ازین 306شمارهٔ ۷۲۲: شاهی که فلک بلندی اندوز داز او 307شمارهٔ ۷۲۳: آن شمع که آفت سرست افسر او 308شمارهٔ ۷۲۴: خون گشت دلم ز زخم بی مرهم او 309شمارهٔ ۷۲۵: هر صبح که خندید زخندیدن او 310شمارهٔ ۷۲۶: مشکین سر زلف یا رو نازک تن او 311شمارهٔ ۷۲۷: در ساغر می گوهر دیرینۀ او 312شمارهٔ ۷۲۸: نه کوه گران پای بدارد با تو 313شمارهٔ ۷۲۹: هرچند که رفت آبرویم با تو 314شمارهٔ ۷۳۰: در خلوت وصلت ای چو شکر لب تو 315شمارهٔ ۷۳۱: فخرست مرا از آن رخ فرخ تو 316شمارهٔ ۷۳۲: با آنکه بهیچ سان نیم در خور تو 317شمارهٔ ۷۳۳: تا آتش مرگ دود بر کرد از تو 318شمارهٔ ۷۳۴: بس سر که به عشق رفت بر باد از تو 319شمارهٔ ۷۳۵: ای رنج زمانه بهرۀ دشمن تو 320شمارهٔ ۷۳۶: ای مقصد آمال در و درگه تو 321شمارهٔ ۷۳۷: هر سال که تشریف دهی چون گل نو 322شمارهٔ ۷۳۸: جامی که شراب ارغوانیست درو 323شمارهٔ ۷۳۹: آن شانه که از تو هست یک موی درو 324شمارهٔ ۷۴۰: شد باد مطّرا گر پیرامن سرو 325شمارهٔ ۷۴۱: ای دل پی آرزو بسیار مرو 326شمارهٔ ۷۴۲: تیغت که اجل همی بپرهیزد ازو 327شمارهٔ ۷۴۳: کس نیست که جان بنده برهاند ازو 328شمارهٔ ۷۴۴: داری سرعیش از در سودا درشو 329شمارهٔ ۷۴۵: ای دل ره او می روی اوّل خون شو 330شمارهٔ ۷۴۶: از بند سخن لبم چو بگشاد گره 331شمارهٔ ۷۴۷: چون دید که رکد غمزۀ خیره سته 332شمارهٔ ۷۴۸: ای دوست اگر نیی ز حالم آگاه 333شمارهٔ ۷۴۹: ای راه وصال تو درازی کوتاه 334شمارهٔ ۷۵۰: یاران منا، چه بودتان از ناگاه 335شمارهٔ ۷۵۱: ای قامت تو چو روز در دی کوتاه 336شمارهٔ ۷۵۲: بر رهگذرت بس که کنم تر سر راه 337شمارهٔ ۷۵۳: هر گه که ز جور تو من دل خسته 338شمارهٔ ۷۵۴: ای بسته بکین من میان آهسته 339شمارهٔ ۷۵۵: شایستة هجر خدمتی نا کرده 340شمارهٔ ۷۵۶: میآید و چهره از عرق تر کرده 341شمارهٔ ۷۵۷: بر خیره غرور خویش پیوست مده 342شمارهٔ ۷۵۸: ای قفل زبخل بردهان افگنده 343شمارهٔ ۷۵۹: اقبال تو باد دایم افزاینده 344شمارهٔ ۷۶۰: ای داد تو بر داد و دهش پاینده 345شمارهٔ ۷۶۱: ای بر قدم از رشته ر کو پیچیده 346شمارهٔ ۷۶۲: آن روی ترا هر که ز ناگه دیده 347شمارهٔ ۷۶۳: در کار تو صاحب نظران نظاره 348شمارهٔ ۷۶۴: ای بر دل من غم ترا دلسوزه 349شمارهٔ ۷۶۵: ماییم بدست دل گرفتار همه 350شمارهٔ ۷۶۶: مستش دیدم گرفته راه خانه 351شمارهٔ ۷۶۷: گفتا که چو تنها شوی اندر خانه 352شمارهٔ ۷۶۸: آن جام طرب شکار بر دستم نه 353شمارهٔ ۷۶۹: تا چند می و ساغر و ساقی طلبی؟354شمارهٔ ۷۷۰: ای از تو مرا ذخیره ناکامی بس 355شمارهٔ ۷۷۱: گل گرچه بنکوییست انگشت نمای 356شمارهٔ ۷۷۲: ز آمد شدن تو گر چه باشم در وای 357شمارهٔ ۷۷۳: گز زآنکه ترا بکشتنم باشد رای 358شمارهٔ ۷۷۴: هان ای دل حیرت زدۀ بی سر و پای 359شمارهٔ ۷۷۵: هان ای دل هرزه گوی ناپابرجای 360شمارهٔ ۷۷۶: شد در سر کار این دل کار افزای 361شمارهٔ ۷۷۷: با آنکه تن ضعیف من شمع آسای 362شمارهٔ ۷۷۸: در پنجه شدم با قدح مرد گرای 363شمارهٔ ۷۷۹: با چشم تو گفتم ایچ دستان منمای 364شمارهٔ ۷۸۰: رشک آیدم ای دوست که هر نیم شبی 365شمارهٔ ۷۸۱: این ودای زنده رود خون بایستی 366شمارهٔ ۷۸۲: ای دل بشبی که با غمش بنشستی 367شمارهٔ ۷۸۳: جانا خبرت نیست که دی در مستی 368شمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی 369شمارهٔ ۷۸۵: امشب که نگارم از برای مستی 370شمارهٔ ۷۸۶: مشتاق بنیستی ّ من گر هستی 371شمارهٔ ۷۸۷: در عشق ز کام دل چه در بایستی 372شمارهٔ ۷۸۸: دردیدۀ روزگارنم بایستی 373شمارهٔ ۷۸۹: آن آب کزو بود دلم را شادی 374شمارهٔ ۷۹۰: پیوسته کنی تو از غم من شادی 375شمارهٔ ۷۹۱: گر دوش بتم تالۀ من بشنودی 376شمارهٔ ۷۹۲: از غایت جنگجویی و فتنه گری 377شمارهٔ ۷۹۳: زلف تو که چون او نبود خیره سری 378شمارهٔ ۷۹۴: گر بردارم بی تو سر از بیناری 379شمارهٔ ۷۹۵: زلف تو که دید آن بصورت ماری 380شمارهٔ ۷۹۶: بر رغم من ار گرفته بودی یاری 381شمارهٔ ۷۹۷: زلفی که بدوست هر دلی را کاری 382شمارهٔ ۷۹۸: زلفی که چو روز من سیه می داری 383شمارهٔ ۷۹۹: گر باز آیی دلم بمن باز آری 384شمارهٔ ۸۰۰: بر شخص تو چون کرد زیان بیماری 385شمارهٔ ۸۰۱: هر لحظه به دیگر نظرم می نگری 386شمارهٔ ۸۰۲: ای غنچه که خنده هر دم از سر گیری 387شمارهٔ ۸۰۳: چشمت بکر شمه از سر طنازی 388شمارهٔ ۸۰۴: ای کرده رخت بماه و اختر بازی 389شمارهٔ ۸۰۵: شادی مطلب دلا برو شاد بزی 390شمارهٔ ۸۰۶: در بند جهان مباش و آزاد بزی 391شمارهٔ ۸۰۷: زیبد اگر از تنگدلی بگریزی 392شمارهٔ ۸۰۸: گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی 393شمارهٔ ۸۰۹: هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی 394شمارهٔ ۸۱۰: ما راست دلی که نیست خالی نفسی 395شمارهٔ ۸۱۱: درجنگ ترا بیازمودیم بسی 396شمارهٔ ۸۱۲: چون نیست شکر لبی که بخشد بوسی 397شمارهٔ ۸۱۳: زین گونه که تو بدل ربایی فاشی 398شمارهٔ ۸۱۴: با دل گفتم تو باری آخر نیکی 399شمارهٔ ۸۱۵: تا یافت دلم بزلف تو نزدیکی 400شمارهٔ ۸۱۶: ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی 401شمارهٔ ۸۱۷: آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی 402شمارهٔ ۸۱۸: ای خام که عادتت بود سنگدلی 403شمارهٔ ۸۱۹: چون نیست حدیث وصلت از زر خالی 404شمارهٔ ۸۲۰: چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی 405شمارهٔ ۸۲۱: بگذشت بمن رشک بتان چگلی 406شمارهٔ ۸۲۲: چون حاصل کارماست بی فرجامی 407شمارهٔ ۸۲۳: بیهوده نهاده ایم برخود نامی 408شمارهٔ ۸۲۴: تنها ام و کاشکی تنی داشتمی 409شمارهٔ ۸۲۵: خود را سگ کویت ار نپنداشتمی 410شمارهٔ ۸۲۶: گر من ز زمانه حاصلی داشتمی 411شمارهٔ ۸۲۷: در جنگ غمت گر نه زبون آمدمی 412شمارهٔ ۸۲۸: از نور یقین ار بمثل روشنمی 413شمارهٔ ۸۲۹: یار آمد دوش و کردمش مهمانی 414شمارهٔ ۸۳۰: پیوسته ز بهر شهوت جسمانی 415شمارهٔ ۸۳۱: بی آنکه بآمدن قدم رنجانی 416شمارهٔ ۸۳۲: گه می خوانی مرا و گه می رانی 417شمارهٔ ۸۳۳: خواهی که جهان زیروز بر گردانی 418شمارهٔ ۸۳۴: ای دوست مرا اگر چه دشمن دانی 419شمارهٔ ۸۳۵: با کافر اگر جنگ بشمشیر کنی 420شمارهٔ ۸۳۶: گاهی بخودم چو زلف گستاخ کنی 421شمارهٔ ۸۳۷: هر لحظه زبان خود چو شمشیر کنی 422شمارهٔ ۸۳۸: هر دم زدنی بجور آهنگ کنی 423شمارهٔ ۸۳۹: یک ذره ز آزار دلم کم نکنی 424شمارهٔ ۸۴۰: گل رفت بدریورۀ هر انجمنی 425شمارهٔ ۸۴۱: چون بر تو نباشد اعتماد سخنی 426شمارهٔ ۸۴۲: هم بر سر آن نیی که ما را بینی 427شمارهٔ ۸۴۳: تیری، که چو در خود کشمت دور شوی 428شمارهٔ ۸۴۴: بر خاک در تو دوش ای سلسله موی 429شمارهٔ ۸۴۵: آمد گل و بلبلی ز دنبالۀ اوی 430شمارهٔ ۸۴۶: خوش باش که تا نه بس ازینجا بروی 431شمارهٔ ۸۴۷: هر دم ز برم رخت نوردی بروی 432شمارهٔ ۸۴۸: شخصی دارم دلی خراب اندر وی 433شمارهٔ ۸۴۹: دی گفت مرا حدیث من کمتر گوی 434شمارهٔ ۸۵۰: با آنکه بکس دست بپیمان ندهی 435شمارهٔ ۸۵۱: دل در سر زلف تونه زان بست رهی 436شمارهٔ ۸۵۲: دستی که بر او همی می ناب نهی 437شمارهٔ ۸۵۳: من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی 438شمارهٔ ۸۵۴: ای سرو که سر بر آسمان می سایی 439شمارهٔ ۸۵۵: مانند گل دو رنگی ای بینایی 440شمارهٔ ۸۵۶: مشتاق توام ، روی بمن ننمایی 441شمارهٔ ۸۵۷: گل گر چه کند دعوی شهر آرایی 442شمارهٔ ۸۵۸: یک روز بکوی عاشقان بر نایی 443شمارهٔ ۸۵۹: کی بر کنم از تو من دل ای بینایی 444شمارهٔ ۸۶۰: گه خصم شوی مرا و گه یار آیی 445شمارهٔ ۸۶۱: در هر عمری دمی که دمساز آیی 446شمارهٔ ۸۶۲: گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی 447شمارهٔ ۸۶۳: آگاه ز حال من سر گشته نیی 448شمارهٔ ۸۶۴: زلف تو چو بروی تو افتد گویی 449شمارهٔ ۸۶۵: ای بی خبر از عاشق شیدا که تویی 450شمارهٔ ۸۶۶: ای ترک چرا چهره برافروخته‌ای 451شمارهٔ ۸۶۷: ای مشک تو باری ز کجا آمده‌ای؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ