به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

کمال الدین اصفهانی

کمال الدین اصفهانیرباعی هاشمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی

1410عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از بس که بلای دل ما می جستی
از خطّ تو در کار تو آمد سستی
ای خط که سیه باد چو روزم رویت
ناگه ز کجا بروی او بررستی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۸۳: جانا خبرت نیست که دی در مستی 2شمارهٔ ۷۸۴: از بس که بلای دل ما می جستی 3شمارهٔ ۷۸۵: امشب که نگارم از برای مستی 4شمارهٔ ۷۸۶: مشتاق بنیستی ّ من گر هستی 5شمارهٔ ۷۸۷: در عشق ز کام دل چه در بایستی 6شمارهٔ ۷۸۸: دردیدۀ روزگارنم بایستی 7شمارهٔ ۷۸۹: آن آب کزو بود دلم را شادی 8شمارهٔ ۷۹۰: پیوسته کنی تو از غم من شادی 9شمارهٔ ۷۹۱: گر دوش بتم تالۀ من بشنودی 10شمارهٔ ۷۹۲: از غایت جنگجویی و فتنه گری 11شمارهٔ ۷۹۳: زلف تو که چون او نبود خیره سری 12شمارهٔ ۷۹۴: گر بردارم بی تو سر از بیناری 13شمارهٔ ۷۹۵: زلف تو که دید آن بصورت ماری 14شمارهٔ ۷۹۶: بر رغم من ار گرفته بودی یاری 15شمارهٔ ۷۹۷: زلفی که بدوست هر دلی را کاری 16شمارهٔ ۷۹۸: زلفی که چو روز من سیه می داری 17شمارهٔ ۷۹۹: گر باز آیی دلم بمن باز آری 18شمارهٔ ۸۰۰: بر شخص تو چون کرد زیان بیماری 19شمارهٔ ۸۰۱: هر لحظه به دیگر نظرم می نگری 20شمارهٔ ۸۰۲: ای غنچه که خنده هر دم از سر گیری 21شمارهٔ ۸۰۳: چشمت بکر شمه از سر طنازی 22شمارهٔ ۸۰۴: ای کرده رخت بماه و اختر بازی 23شمارهٔ ۸۰۵: شادی مطلب دلا برو شاد بزی 24شمارهٔ ۸۰۶: در بند جهان مباش و آزاد بزی 25شمارهٔ ۸۰۷: زیبد اگر از تنگدلی بگریزی 26شمارهٔ ۸۰۸: گرچه نکشم طمع سوی هرچیزی 27شمارهٔ ۸۰۹: هیچ افتدت ای جان که مرا برخیزی 28شمارهٔ ۸۱۰: ما راست دلی که نیست خالی نفسی 29شمارهٔ ۸۱۱: درجنگ ترا بیازمودیم بسی 30شمارهٔ ۸۱۲: چون نیست شکر لبی که بخشد بوسی 31شمارهٔ ۸۱۳: زین گونه که تو بدل ربایی فاشی 32شمارهٔ ۸۱۴: با دل گفتم تو باری آخر نیکی 33شمارهٔ ۸۱۵: تا یافت دلم بزلف تو نزدیکی 34شمارهٔ ۸۱۶: ای گشته فراخ از دهنت دلتنگی 35شمارهٔ ۸۱۷: آن دل که بدی سغبۀ هر دلگسلی 36شمارهٔ ۸۱۸: ای خام که عادتت بود سنگدلی 37شمارهٔ ۸۱۹: چون نیست حدیث وصلت از زر خالی 38شمارهٔ ۸۲۰: چون نیست چمن زرنگ و بویی خالی 39شمارهٔ ۸۲۱: بگذشت بمن رشک بتان چگلی 40شمارهٔ ۸۲۲: چون حاصل کارماست بی فرجامی 41شمارهٔ ۸۲۳: بیهوده نهاده ایم برخود نامی 42شمارهٔ ۸۲۴: تنها ام و کاشکی تنی داشتمی 43شمارهٔ ۸۲۵: خود را سگ کویت ار نپنداشتمی 44شمارهٔ ۸۲۶: گر من ز زمانه حاصلی داشتمی 45شمارهٔ ۸۲۷: در جنگ غمت گر نه زبون آمدمی 46شمارهٔ ۸۲۸: از نور یقین ار بمثل روشنمی 47شمارهٔ ۸۲۹: یار آمد دوش و کردمش مهمانی 48شمارهٔ ۸۳۰: پیوسته ز بهر شهوت جسمانی 49شمارهٔ ۸۳۱: بی آنکه بآمدن قدم رنجانی 50شمارهٔ ۸۳۲: گه می خوانی مرا و گه می رانی 51شمارهٔ ۸۳۳: خواهی که جهان زیروز بر گردانی 52شمارهٔ ۸۳۴: ای دوست مرا اگر چه دشمن دانی 53شمارهٔ ۸۳۵: با کافر اگر جنگ بشمشیر کنی 54شمارهٔ ۸۳۶: گاهی بخودم چو زلف گستاخ کنی 55شمارهٔ ۸۳۷: هر لحظه زبان خود چو شمشیر کنی 56شمارهٔ ۸۳۸: هر دم زدنی بجور آهنگ کنی 57شمارهٔ ۸۳۹: یک ذره ز آزار دلم کم نکنی 58شمارهٔ ۸۴۰: گل رفت بدریورۀ هر انجمنی 59شمارهٔ ۸۴۱: چون بر تو نباشد اعتماد سخنی 60شمارهٔ ۸۴۲: هم بر سر آن نیی که ما را بینی 61شمارهٔ ۸۴۳: تیری، که چو در خود کشمت دور شوی 62شمارهٔ ۸۴۴: بر خاک در تو دوش ای سلسله موی 63شمارهٔ ۸۴۵: آمد گل و بلبلی ز دنبالۀ اوی 64شمارهٔ ۸۴۶: خوش باش که تا نه بس ازینجا بروی 65شمارهٔ ۸۴۷: هر دم ز برم رخت نوردی بروی 66شمارهٔ ۸۴۸: شخصی دارم دلی خراب اندر وی 67شمارهٔ ۸۴۹: دی گفت مرا حدیث من کمتر گوی 68شمارهٔ ۸۵۰: با آنکه بکس دست بپیمان ندهی 69شمارهٔ ۸۵۱: دل در سر زلف تونه زان بست رهی 70شمارهٔ ۸۵۲: دستی که بر او همی می ناب نهی 71شمارهٔ ۸۵۳: من پیرو کهن گشته ز جان فرسایی 72شمارهٔ ۸۵۴: ای سرو که سر بر آسمان می سایی 73شمارهٔ ۸۵۵: مانند گل دو رنگی ای بینایی 74شمارهٔ ۸۵۶: مشتاق توام ، روی بمن ننمایی 75شمارهٔ ۸۵۷: گل گر چه کند دعوی شهر آرایی 76شمارهٔ ۸۵۸: یک روز بکوی عاشقان بر نایی 77شمارهٔ ۸۵۹: کی بر کنم از تو من دل ای بینایی 78شمارهٔ ۸۶۰: گه خصم شوی مرا و گه یار آیی 79شمارهٔ ۸۶۱: در هر عمری دمی که دمساز آیی 80شمارهٔ ۸۶۲: گوی انگلۀ قباچه گر بگشایی 81شمارهٔ ۸۶۳: آگاه ز حال من سر گشته نیی 82شمارهٔ ۸۶۴: زلف تو چو بروی تو افتد گویی 83شمارهٔ ۸۶۵: ای بی خبر از عاشق شیدا که تویی 84شمارهٔ ۸۶۶: ای ترک چرا چهره برافروخته‌ای 85شمارهٔ ۸۶۷: ای مشک تو باری ز کجا آمده‌ای؟

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ