کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    یکی تشنه می‌گفت و جان می‌سپرد

    خنک نیکبختی که در آب مرد

    بدو گفت نابالغی کای عجب

    چو مردی چه سیراب و چه خشک لب

    بگفتا نه آخر دهان تر کنم

    که تا جان شیرینش در سر کنم؟

    فتد تشنه در آبدان عمیق

    که داند که سیراب میرد غریق

    اگر عاشقی دامن او بگیر

    وگر گویدت جان بده، گو بگیر

    بهشت تن آسانی آنگه خوری

    که بر دوزخ نیستی بگذری

    دل تخم کاران بود رنج کش

    چو خرمن برآید بخسبند خوش

    در این مجلس آن کس به کامی رسید

    که در دور آخر به جامی رسید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha