کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شکر لب جوانی نی آموختی

    که دلها در آتش چو نی سوختی

    پدر بارها بانگ بر وی زدی

    به تندی و آتش در آن نی زدی

    شبی بر ادای پسر گوش کرد

    سماعش پریشان و مدهوش کرد

    همی گفت و بر چهره افکنده خوی

    که آتش به من در زد این بار نی

    ندانی که شوریده حالان مست

    چرا بر فشانند در رقص دست؟

    گشاید دری بر دل از واردات

    فشاند سر دست بر کاینات

    حلالش بود رقص بر یاد دوست

    که هر آستینیش جانی در اوست

    گرفتم که مردانه‌ای در شنا

    برهنه توانی زدن دست و پا

    بکن خرقه نام و ناموس و زرق

    که عاجز بود مرد با جامه غرق

    تعلق حجاب است و بی حاصلی

    چو پیوندها بگسلی واصلی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha