کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رئیس دهی با پسر در رهی

    گذشتند بر قلب شاهنشهی

    پسر چاوشان دید و تیغ و تبر

    قباهای اطلس، کمرهای زر

    یلان کماندار نخجیر زن

    غلامان ترکش کش تیرزن

    یکی در برش پرنیانی قباه

    یکی بر سرش خسروانی کلاه

    پسر کان همه شوکت و پایه دید

    پدر را به غایت فرومایه دید

    که حالش بگردید و رنگش بریخت

    ز هیبت به بیغوله‌ای در گریخت

    پسر گفتش آخر بزرگ دهی

    به سرداری از سر بزرگان مهی

    چه بودت که ببریدی از جان امید

    بلرزیدی از باد هیبت چو بید؟

    بلی، گفت سالار و فرماندهم

    ولی عزتم هست تا در دهم

    بزرگان از آن دهشت آلوده‌اند

    که در بارگاه ملک بوده‌اند

    تو، ای بی خبر، همچنان در دهی

    که بر خویشتن منصبی می‌نهی

    نگفتند حرفی زبان آوران

    که سعدی نگوید مثالی بر آن

    مگر دیده باشی که در باغ و راغ

    بتابد به شب کرمکی چون چراغ

    یکی گفتش ای کرمک شب فروز

    چه بودت که بیرون نیایی به روز؟

    ببین کآتشی کرمک خاکزاد

    جواب از سر روشنایی چه داد

    که من روز و شب جز به صحرا نیم

    ولی پیش خورشید پیدا نیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha