به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونرباعی هاشمارهٔ ۲۲۰: گفتم که هوای یار سرکش گیرم

1890عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گفتم که هوای یار سرکش گیرم
سودای سر زلف مشوّش گیرم
خواهم که ز جان و دل شوم قربانش
چون نیست میسّرم که ترکش گیرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۱۹: گرمی برش به ناز خوش خوش گیرم 2شمارهٔ ۲۲۰: گفتم که هوای یار سرکش گیرم 3شمارهٔ ۲۲۱: من پیش دو چشم نیمه مستت میرم 4شمارهٔ ۲۲۲: پروانه صفت پیش تو در پروازم 5شمارهٔ ۲۲۳: می سوزم و با عشق رخت می سازم 6شمارهٔ ۲۲۴: بر آتش عشق تو کبابی ارزم 7شمارهٔ ۲۲۵: چون شمع ز سر تا به قدم می سوزم 8شمارهٔ ۲۲۶: یارب ز گل رخت به خاری برسم 9شمارهٔ ۲۲۷: آن دوست که دیدنش بیاراید چشم 10شمارهٔ ۲۲۸: ای عشق رخت برده مرا خواب از چشم 11شمارهٔ ۲۲۹: تا روی چو ماه تو نهانست ز چشم 12شمارهٔ ۲۳۰: رخسار توأم ماه تمامست به چشم 13شمارهٔ ۲۳۱: چشمش به کرشمه گفت جان می بخشم 14شمارهٔ ۲۳۲: بنگر به گل دو رنگ ای ماه عجم 15شمارهٔ ۲۳۳: در آتش روی دوست بگداخت دلم 16شمارهٔ ۲۳۴: در عشق رخت ز من رمیدست دلم 17شمارهٔ ۲۳۵: از دست غمت به جان رسیدست دلم 18شمارهٔ ۲۳۶: از دست غم تو تا توانست دلم 19شمارهٔ ۲۳۷: زین بیش بتا مجوی آزار دلم 20شمارهٔ ۲۳۸: بگرفت غمت باز گریبان دلم 21شمارهٔ ۲۳۹: جز لعل لب تو نیست درمان دلم 22شمارهٔ ۲۴۰: چشم خوش تو ربود یکباره دلم 23شمارهٔ ۲۴۱: بر روی مه تو کرد نظاره دلم 24شمارهٔ ۲۴۲: در دست جفای توست همواره دلم 25شمارهٔ ۲۴۳: در هجر رخت شمع صفت گریانم 26شمارهٔ ۲۴۴: گر من ز غمت جامه دل چاک زنم 27شمارهٔ ۲۴۵: چون من قد و بالای تو را یاد کنم 28شمارهٔ ۲۴۶: با درد تو ای نگار درمان چه کنم 29شمارهٔ ۲۴۷: گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم 30شمارهٔ ۲۴۸: شب نیست که من یاد تو از جان نکنم 31شمارهٔ ۲۴۹: می آیی و لطف و کرمت می بینم 32شمارهٔ ۲۵۰: ابروی تو پیوسته به خم می بینم 33شمارهٔ ۲۵۱: تا چند ز هجر تو زبون بنشینم 34شمارهٔ ۲۵۲: تا دیده شد از شب وصالت محروم 35شمارهٔ ۲۵۳: ما دیده به زلف سرکشت دربستیم 36شمارهٔ ۲۵۴: از رنگ رخ تو گل به رنگ آوردیم 37شمارهٔ ۲۵۵: دایم به خم زلف بتان در بندیم 38شمارهٔ ۲۵۶: ما داد دل دوست ازین پس ندهیم 39شمارهٔ ۲۵۷: پیوسته ز گردش فلک می نرهیم 40شمارهٔ ۲۵۸: تا چند کنی به عالمم سرگردان 41شمارهٔ ۲۵۹: در هجر رخت دلم ملولست ز جان 42شمارهٔ ۲۶۰: با زنده دلان نشین و صاحب نفسان 43شمارهٔ ۲۶۱: ای با غم روی تست دلشاد جهان 44شمارهٔ ۲۶۲: زنهار که دل منه تو بر حال جهان 45شمارهٔ ۲۶۳: آن کس که بجز تو کس ندارد به جهان 46شمارهٔ ۲۶۴: ذوقی دگرست وقت گل می خوردن 47شمارهٔ ۲۶۵: ای دل دم عشق یار زین بیش مزن 48شمارهٔ ۲۶۶: ای چشمه چشم ما به چشمت روشن 49شمارهٔ ۲۶۷: ای دیده به دیدار جمالت روشن 50شمارهٔ ۲۶۸: ای شخص ضعیف دیده را گریان کن 51شمارهٔ ۲۶۹: جانا به شب وصال پیکار مکن 52شمارهٔ ۲۷۰: با روی چو ماه و قد چون سرو چمن 53شمارهٔ ۲۷۱: ببرید ز من نگار مسکین دل من 54شمارهٔ ۲۷۲: درمانده به کار خویش مسکین دل من 55شمارهٔ ۲۷۳: در عشق تو مبتلاست باز این دل من 56شمارهٔ ۲۷۴: چشمت که کرشمه می کند با دل من 57شمارهٔ ۲۷۵: تا کی بود از غمت بلا بر دل من 58شمارهٔ ۲۷۶: حل می نشود به عشق تو مشکل من 59شمارهٔ ۲۷۷: انصاف ندارد این بت دلبر من 60شمارهٔ ۲۷۸: از غمزه مست دوست در خوابم من 61شمارهٔ ۲۷۹: زنهار ز جور چرخ وارونه دون 62شمارهٔ ۲۸۰: ای بر دل من عشق تو هر لحظه فزون 63شمارهٔ ۲۸۱: با خصم بگو چند کنی مکر و فسون 64شمارهٔ ۲۸۲: ای گشته دلم ز دست هجران پر خون 65شمارهٔ ۲۸۳: گفتم چه کنی دوای دل گفتا به 66شمارهٔ ۲۸۴: از شرم رخ تو گل ز کار افتاده 67شمارهٔ ۲۸۵: گل با رخ دوست بی نسق افتاده 68شمارهٔ ۲۸۶: از جور فلک خون به دلم افتاده 69شمارهٔ ۲۸۷: مسکین دل من دور ز جان افتاده 70شمارهٔ ۲۸۸: ای پیش قدت سرو سهی پست شده 71شمارهٔ ۲۸۹: بیداد به من ز حد بشد دادم ده 72شمارهٔ ۲۹۰: یارب تو مرا نخست ایمانم ده 73شمارهٔ ۲۹۱: ای نوش لبت دلم به نیش افکنده 74شمارهٔ ۲۹۲: لعلت نمکی در دل ریش افکنده 75شمارهٔ ۲۹۳: از تهمت خصم نیستم آسوده 76شمارهٔ ۲۹۴: دستارچه از غم جهان آسوده 77شمارهٔ ۲۹۵: ای بی رخ دوست رفته خواب از دیده 78شمارهٔ ۲۹۶: بیچاره دلم کرد فغان از دیده 79شمارهٔ ۲۹۷: دل دست جفا به سر زنان از دیده 80شمارهٔ ۲۹۸: ای کرده روان فرات خون از دیده 81شمارهٔ ۲۹۹: آه از دل بیقرار و آه از دیده 82شمارهٔ ۳۰۰: تا گشت بتا رخت نهان از دیده 83شمارهٔ ۳۰۱: در هجر توأم دجله روان از دیده 84شمارهٔ ۳۰۲: اشکم شده از درد روان از دیده 85شمارهٔ ۳۰۳: ای بی رخ تو چو لاله زارم دیده 86شمارهٔ ۳۰۴: بیچاره دلم ز هجر تو غم دیده 87شمارهٔ ۳۰۵: خون گشت مرا از غم هجران دیده 88شمارهٔ ۳۰۶: ما بنده ز جانیم و تو فرمان می ده 89شمارهٔ ۳۰۷: یارب تو مرا دولت بینایی ده 90شمارهٔ ۳۰۸: در عشق تو در هر دهنم افسانه 91شمارهٔ ۳۰۹: پیش رخ چون شمع توأم پروانه 92شمارهٔ ۳۱۰: تا چند بتا گذر کنم بر در تو 93شمارهٔ ۳۱۱: جانا به کمال حسن مغرور مشو 94شمارهٔ ۳۱۲: از عمر عزیز حاصلم چیست بگو 95شمارهٔ ۳۱۳: یا هو یا هو یا الهی هو هو 96شمارهٔ ۳۱۴: با عید وصال خویش آخر باز آی 97شمارهٔ ۳۱۵: روزی دو سه شد که بنده ننواخته ای 98شمارهٔ ۳۱۶: چون شمع منم سوخته ساخته ای 99شمارهٔ ۳۱۷: چون شمع منم سوخته ساخته ای 100شمارهٔ ۳۱۸: شمع رخ خود در دلم افروخته ای 101شمارهٔ ۳۱۹: در خاک درت آب رخم ریخته ای 102شمارهٔ ۳۲۰: دلدار نمی دهد مرا کام شبی 103شمارهٔ ۳۲۱: ای نام تو بر زبان جانم جاری 104شمارهٔ ۳۲۲: تا چند مرا بی سر و سامان داری 105شمارهٔ ۳۲۳: محروم مگر از کرمم نگذاری 106شمارهٔ ۳۲۴: هر روز به شیوه ای و لطفی دگری 107شمارهٔ ۳۲۵: یارب تو گشا بر من بیچاره دری 108شمارهٔ ۳۲۶: گویند که دوش شحنگان تتری 109شمارهٔ ۳۲۷: بیچاره دل از فلک جفا برده بسی 110شمارهٔ ۳۲۸: سرگردانم چو گوی در دست کسی 111شمارهٔ ۳۲۹: یاد تو ز دل دور نباشد نفسی 112شمارهٔ ۳۳۰: افتاده مرا با سر زلفت هوسی 113شمارهٔ ۳۳۱: ما ها همه شیرینی و لطف و نمکی 114شمارهٔ ۳۳۲: کردیم بسی جام لبالب خالی 115شمارهٔ ۳۳۳: لیلی لیلی ز دست دل واویلی 116شمارهٔ ۳۳۴: تا کرد دلم به عشق رویت میلی 117شمارهٔ ۳۳۵: تا دید جمال تو به چشمم لیلی 118شمارهٔ ۳۳۶: روزی ز دری گذشتم اندر خیلی 119شمارهٔ ۳۳۷: مجنون نفسی بزد که لیلی لیلی 120شمارهٔ ۳۳۸: رنجور غم عشق توأم تا دانی 121شمارهٔ ۳۳۹: دادم به تو دل من ز سر نادانی 122شمارهٔ ۳۴۰: چون لاله نزار خون جگر تا دانی 123شمارهٔ ۳۴۱: دل چند کشد به عشق سرگردانی 124شمارهٔ ۳۴۲: ای داده مرا به عشق سرگردانی 125شمارهٔ ۳۴۳: تا چند دلا ناله و فریاد کنی 126شمارهٔ ۳۴۴: تا چند دلم را به غمی رام کنی 127شمارهٔ ۳۴۵: ای دوست چه شد چه شد که یادم نکنی 128شمارهٔ ۳۴۶: دارم به امید یار خندان دهنی 129شمارهٔ ۳۴۷: ای مایه درمان نفسی ننشینی 130شمارهٔ ۳۴۸: آمد به مشامم از سر زلف تو بوی 131شمارهٔ ۳۴۹: تا چند به کوی دوست سرگشته شوی 132شمارهٔ ۳۵۰: ای دل تو به او تا نرسی هیچ مگوی 133شمارهٔ ۳۵۱: گفتم بر ما خرام ای سرو سهی 134شمارهٔ ۳۵۲: مانند فلک نیست جهان فرسایی 135شمارهٔ ۳۵۳: ای آنکه به مجرمی تو می بخشایی 136شمارهٔ ۳۵۴: چون رای بلند تو نباشد رایی 137شمارهٔ ۳۵۵: دل بستدی از من که کنی دارایی 138شمارهٔ ۳۵۶: از کلبه احزان چو برون فرمایی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ