به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونرباعی هاشمارهٔ ۲۶۴: ذوقی دگرست وقت گل می خوردن

1960عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ذوقی دگرست وقت گل می خوردن
همچون درمش ورق به گرد آوردن
وآنگه به سر ماه رخی سرو قدی
از روی طرب نثار بر وی کردن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۶۳: آن کس که بجز تو کس ندارد به جهان 2شمارهٔ ۲۶۴: ذوقی دگرست وقت گل می خوردن 3شمارهٔ ۲۶۵: ای دل دم عشق یار زین بیش مزن 4شمارهٔ ۲۶۶: ای چشمه چشم ما به چشمت روشن 5شمارهٔ ۲۶۷: ای دیده به دیدار جمالت روشن 6شمارهٔ ۲۶۸: ای شخص ضعیف دیده را گریان کن 7شمارهٔ ۲۶۹: جانا به شب وصال پیکار مکن 8شمارهٔ ۲۷۰: با روی چو ماه و قد چون سرو چمن 9شمارهٔ ۲۷۱: ببرید ز من نگار مسکین دل من 10شمارهٔ ۲۷۲: درمانده به کار خویش مسکین دل من 11شمارهٔ ۲۷۳: در عشق تو مبتلاست باز این دل من 12شمارهٔ ۲۷۴: چشمت که کرشمه می کند با دل من 13شمارهٔ ۲۷۵: تا کی بود از غمت بلا بر دل من 14شمارهٔ ۲۷۶: حل می نشود به عشق تو مشکل من 15شمارهٔ ۲۷۷: انصاف ندارد این بت دلبر من 16شمارهٔ ۲۷۸: از غمزه مست دوست در خوابم من 17شمارهٔ ۲۷۹: زنهار ز جور چرخ وارونه دون 18شمارهٔ ۲۸۰: ای بر دل من عشق تو هر لحظه فزون 19شمارهٔ ۲۸۱: با خصم بگو چند کنی مکر و فسون 20شمارهٔ ۲۸۲: ای گشته دلم ز دست هجران پر خون 21شمارهٔ ۲۸۳: گفتم چه کنی دوای دل گفتا به 22شمارهٔ ۲۸۴: از شرم رخ تو گل ز کار افتاده 23شمارهٔ ۲۸۵: گل با رخ دوست بی نسق افتاده 24شمارهٔ ۲۸۶: از جور فلک خون به دلم افتاده 25شمارهٔ ۲۸۷: مسکین دل من دور ز جان افتاده 26شمارهٔ ۲۸۸: ای پیش قدت سرو سهی پست شده 27شمارهٔ ۲۸۹: بیداد به من ز حد بشد دادم ده 28شمارهٔ ۲۹۰: یارب تو مرا نخست ایمانم ده 29شمارهٔ ۲۹۱: ای نوش لبت دلم به نیش افکنده 30شمارهٔ ۲۹۲: لعلت نمکی در دل ریش افکنده 31شمارهٔ ۲۹۳: از تهمت خصم نیستم آسوده 32شمارهٔ ۲۹۴: دستارچه از غم جهان آسوده 33شمارهٔ ۲۹۵: ای بی رخ دوست رفته خواب از دیده 34شمارهٔ ۲۹۶: بیچاره دلم کرد فغان از دیده 35شمارهٔ ۲۹۷: دل دست جفا به سر زنان از دیده 36شمارهٔ ۲۹۸: ای کرده روان فرات خون از دیده 37شمارهٔ ۲۹۹: آه از دل بیقرار و آه از دیده 38شمارهٔ ۳۰۰: تا گشت بتا رخت نهان از دیده 39شمارهٔ ۳۰۱: در هجر توأم دجله روان از دیده 40شمارهٔ ۳۰۲: اشکم شده از درد روان از دیده 41شمارهٔ ۳۰۳: ای بی رخ تو چو لاله زارم دیده 42شمارهٔ ۳۰۴: بیچاره دلم ز هجر تو غم دیده 43شمارهٔ ۳۰۵: خون گشت مرا از غم هجران دیده 44شمارهٔ ۳۰۶: ما بنده ز جانیم و تو فرمان می ده 45شمارهٔ ۳۰۷: یارب تو مرا دولت بینایی ده 46شمارهٔ ۳۰۸: در عشق تو در هر دهنم افسانه 47شمارهٔ ۳۰۹: پیش رخ چون شمع توأم پروانه 48شمارهٔ ۳۱۰: تا چند بتا گذر کنم بر در تو 49شمارهٔ ۳۱۱: جانا به کمال حسن مغرور مشو 50شمارهٔ ۳۱۲: از عمر عزیز حاصلم چیست بگو 51شمارهٔ ۳۱۳: یا هو یا هو یا الهی هو هو 52شمارهٔ ۳۱۴: با عید وصال خویش آخر باز آی 53شمارهٔ ۳۱۵: روزی دو سه شد که بنده ننواخته ای 54شمارهٔ ۳۱۶: چون شمع منم سوخته ساخته ای 55شمارهٔ ۳۱۷: چون شمع منم سوخته ساخته ای 56شمارهٔ ۳۱۸: شمع رخ خود در دلم افروخته ای 57شمارهٔ ۳۱۹: در خاک درت آب رخم ریخته ای 58شمارهٔ ۳۲۰: دلدار نمی دهد مرا کام شبی 59شمارهٔ ۳۲۱: ای نام تو بر زبان جانم جاری 60شمارهٔ ۳۲۲: تا چند مرا بی سر و سامان داری 61شمارهٔ ۳۲۳: محروم مگر از کرمم نگذاری 62شمارهٔ ۳۲۴: هر روز به شیوه ای و لطفی دگری 63شمارهٔ ۳۲۵: یارب تو گشا بر من بیچاره دری 64شمارهٔ ۳۲۶: گویند که دوش شحنگان تتری 65شمارهٔ ۳۲۷: بیچاره دل از فلک جفا برده بسی 66شمارهٔ ۳۲۸: سرگردانم چو گوی در دست کسی 67شمارهٔ ۳۲۹: یاد تو ز دل دور نباشد نفسی 68شمارهٔ ۳۳۰: افتاده مرا با سر زلفت هوسی 69شمارهٔ ۳۳۱: ما ها همه شیرینی و لطف و نمکی 70شمارهٔ ۳۳۲: کردیم بسی جام لبالب خالی 71شمارهٔ ۳۳۳: لیلی لیلی ز دست دل واویلی 72شمارهٔ ۳۳۴: تا کرد دلم به عشق رویت میلی 73شمارهٔ ۳۳۵: تا دید جمال تو به چشمم لیلی 74شمارهٔ ۳۳۶: روزی ز دری گذشتم اندر خیلی 75شمارهٔ ۳۳۷: مجنون نفسی بزد که لیلی لیلی 76شمارهٔ ۳۳۸: رنجور غم عشق توأم تا دانی 77شمارهٔ ۳۳۹: دادم به تو دل من ز سر نادانی 78شمارهٔ ۳۴۰: چون لاله نزار خون جگر تا دانی 79شمارهٔ ۳۴۱: دل چند کشد به عشق سرگردانی 80شمارهٔ ۳۴۲: ای داده مرا به عشق سرگردانی 81شمارهٔ ۳۴۳: تا چند دلا ناله و فریاد کنی 82شمارهٔ ۳۴۴: تا چند دلم را به غمی رام کنی 83شمارهٔ ۳۴۵: ای دوست چه شد چه شد که یادم نکنی 84شمارهٔ ۳۴۶: دارم به امید یار خندان دهنی 85شمارهٔ ۳۴۷: ای مایه درمان نفسی ننشینی 86شمارهٔ ۳۴۸: آمد به مشامم از سر زلف تو بوی 87شمارهٔ ۳۴۹: تا چند به کوی دوست سرگشته شوی 88شمارهٔ ۳۵۰: ای دل تو به او تا نرسی هیچ مگوی 89شمارهٔ ۳۵۱: گفتم بر ما خرام ای سرو سهی 90شمارهٔ ۳۵۲: مانند فلک نیست جهان فرسایی 91شمارهٔ ۳۵۳: ای آنکه به مجرمی تو می بخشایی 92شمارهٔ ۳۵۴: چون رای بلند تو نباشد رایی 93شمارهٔ ۳۵۵: دل بستدی از من که کنی دارایی 94شمارهٔ ۳۵۶: از کلبه احزان چو برون فرمایی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ