به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتونرباعی هاشمارهٔ ۲۲۳: می سوزم و با عشق رخت می سازم

1880عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

می سوزم و با عشق رخت می سازم
چون شمع میان جمع باشد رازم
پروانه صفت به پیش شمع رخ تو
بر آتش رخسار تو جان می بازم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۲۲: پروانه صفت پیش تو در پروازم 2شمارهٔ ۲۲۳: می سوزم و با عشق رخت می سازم 3شمارهٔ ۲۲۴: بر آتش عشق تو کبابی ارزم 4شمارهٔ ۲۲۵: چون شمع ز سر تا به قدم می سوزم 5شمارهٔ ۲۲۶: یارب ز گل رخت به خاری برسم 6شمارهٔ ۲۲۷: آن دوست که دیدنش بیاراید چشم 7شمارهٔ ۲۲۸: ای عشق رخت برده مرا خواب از چشم 8شمارهٔ ۲۲۹: تا روی چو ماه تو نهانست ز چشم 9شمارهٔ ۲۳۰: رخسار توأم ماه تمامست به چشم 10شمارهٔ ۲۳۱: چشمش به کرشمه گفت جان می بخشم 11شمارهٔ ۲۳۲: بنگر به گل دو رنگ ای ماه عجم 12شمارهٔ ۲۳۳: در آتش روی دوست بگداخت دلم 13شمارهٔ ۲۳۴: در عشق رخت ز من رمیدست دلم 14شمارهٔ ۲۳۵: از دست غمت به جان رسیدست دلم 15شمارهٔ ۲۳۶: از دست غم تو تا توانست دلم 16شمارهٔ ۲۳۷: زین بیش بتا مجوی آزار دلم 17شمارهٔ ۲۳۸: بگرفت غمت باز گریبان دلم 18شمارهٔ ۲۳۹: جز لعل لب تو نیست درمان دلم 19شمارهٔ ۲۴۰: چشم خوش تو ربود یکباره دلم 20شمارهٔ ۲۴۱: بر روی مه تو کرد نظاره دلم 21شمارهٔ ۲۴۲: در دست جفای توست همواره دلم 22شمارهٔ ۲۴۳: در هجر رخت شمع صفت گریانم 23شمارهٔ ۲۴۴: گر من ز غمت جامه دل چاک زنم 24شمارهٔ ۲۴۵: چون من قد و بالای تو را یاد کنم 25شمارهٔ ۲۴۶: با درد تو ای نگار درمان چه کنم 26شمارهٔ ۲۴۷: گفتم که دگر چشم به دلبر نکنم 27شمارهٔ ۲۴۸: شب نیست که من یاد تو از جان نکنم 28شمارهٔ ۲۴۹: می آیی و لطف و کرمت می بینم 29شمارهٔ ۲۵۰: ابروی تو پیوسته به خم می بینم 30شمارهٔ ۲۵۱: تا چند ز هجر تو زبون بنشینم 31شمارهٔ ۲۵۲: تا دیده شد از شب وصالت محروم 32شمارهٔ ۲۵۳: ما دیده به زلف سرکشت دربستیم 33شمارهٔ ۲۵۴: از رنگ رخ تو گل به رنگ آوردیم 34شمارهٔ ۲۵۵: دایم به خم زلف بتان در بندیم 35شمارهٔ ۲۵۶: ما داد دل دوست ازین پس ندهیم 36شمارهٔ ۲۵۷: پیوسته ز گردش فلک می نرهیم 37شمارهٔ ۲۵۸: تا چند کنی به عالمم سرگردان 38شمارهٔ ۲۵۹: در هجر رخت دلم ملولست ز جان 39شمارهٔ ۲۶۰: با زنده دلان نشین و صاحب نفسان 40شمارهٔ ۲۶۱: ای با غم روی تست دلشاد جهان 41شمارهٔ ۲۶۲: زنهار که دل منه تو بر حال جهان 42شمارهٔ ۲۶۳: آن کس که بجز تو کس ندارد به جهان 43شمارهٔ ۲۶۴: ذوقی دگرست وقت گل می خوردن 44شمارهٔ ۲۶۵: ای دل دم عشق یار زین بیش مزن 45شمارهٔ ۲۶۶: ای چشمه چشم ما به چشمت روشن 46شمارهٔ ۲۶۷: ای دیده به دیدار جمالت روشن 47شمارهٔ ۲۶۸: ای شخص ضعیف دیده را گریان کن 48شمارهٔ ۲۶۹: جانا به شب وصال پیکار مکن 49شمارهٔ ۲۷۰: با روی چو ماه و قد چون سرو چمن 50شمارهٔ ۲۷۱: ببرید ز من نگار مسکین دل من 51شمارهٔ ۲۷۲: درمانده به کار خویش مسکین دل من 52شمارهٔ ۲۷۳: در عشق تو مبتلاست باز این دل من 53شمارهٔ ۲۷۴: چشمت که کرشمه می کند با دل من 54شمارهٔ ۲۷۵: تا کی بود از غمت بلا بر دل من 55شمارهٔ ۲۷۶: حل می نشود به عشق تو مشکل من 56شمارهٔ ۲۷۷: انصاف ندارد این بت دلبر من 57شمارهٔ ۲۷۸: از غمزه مست دوست در خوابم من 58شمارهٔ ۲۷۹: زنهار ز جور چرخ وارونه دون 59شمارهٔ ۲۸۰: ای بر دل من عشق تو هر لحظه فزون 60شمارهٔ ۲۸۱: با خصم بگو چند کنی مکر و فسون 61شمارهٔ ۲۸۲: ای گشته دلم ز دست هجران پر خون 62شمارهٔ ۲۸۳: گفتم چه کنی دوای دل گفتا به 63شمارهٔ ۲۸۴: از شرم رخ تو گل ز کار افتاده 64شمارهٔ ۲۸۵: گل با رخ دوست بی نسق افتاده 65شمارهٔ ۲۸۶: از جور فلک خون به دلم افتاده 66شمارهٔ ۲۸۷: مسکین دل من دور ز جان افتاده 67شمارهٔ ۲۸۸: ای پیش قدت سرو سهی پست شده 68شمارهٔ ۲۸۹: بیداد به من ز حد بشد دادم ده 69شمارهٔ ۲۹۰: یارب تو مرا نخست ایمانم ده 70شمارهٔ ۲۹۱: ای نوش لبت دلم به نیش افکنده 71شمارهٔ ۲۹۲: لعلت نمکی در دل ریش افکنده 72شمارهٔ ۲۹۳: از تهمت خصم نیستم آسوده 73شمارهٔ ۲۹۴: دستارچه از غم جهان آسوده 74شمارهٔ ۲۹۵: ای بی رخ دوست رفته خواب از دیده 75شمارهٔ ۲۹۶: بیچاره دلم کرد فغان از دیده 76شمارهٔ ۲۹۷: دل دست جفا به سر زنان از دیده 77شمارهٔ ۲۹۸: ای کرده روان فرات خون از دیده 78شمارهٔ ۲۹۹: آه از دل بیقرار و آه از دیده 79شمارهٔ ۳۰۰: تا گشت بتا رخت نهان از دیده 80شمارهٔ ۳۰۱: در هجر توأم دجله روان از دیده 81شمارهٔ ۳۰۲: اشکم شده از درد روان از دیده 82شمارهٔ ۳۰۳: ای بی رخ تو چو لاله زارم دیده 83شمارهٔ ۳۰۴: بیچاره دلم ز هجر تو غم دیده 84شمارهٔ ۳۰۵: خون گشت مرا از غم هجران دیده 85شمارهٔ ۳۰۶: ما بنده ز جانیم و تو فرمان می ده 86شمارهٔ ۳۰۷: یارب تو مرا دولت بینایی ده 87شمارهٔ ۳۰۸: در عشق تو در هر دهنم افسانه 88شمارهٔ ۳۰۹: پیش رخ چون شمع توأم پروانه 89شمارهٔ ۳۱۰: تا چند بتا گذر کنم بر در تو 90شمارهٔ ۳۱۱: جانا به کمال حسن مغرور مشو 91شمارهٔ ۳۱۲: از عمر عزیز حاصلم چیست بگو 92شمارهٔ ۳۱۳: یا هو یا هو یا الهی هو هو 93شمارهٔ ۳۱۴: با عید وصال خویش آخر باز آی 94شمارهٔ ۳۱۵: روزی دو سه شد که بنده ننواخته ای 95شمارهٔ ۳۱۶: چون شمع منم سوخته ساخته ای 96شمارهٔ ۳۱۷: چون شمع منم سوخته ساخته ای 97شمارهٔ ۳۱۸: شمع رخ خود در دلم افروخته ای 98شمارهٔ ۳۱۹: در خاک درت آب رخم ریخته ای 99شمارهٔ ۳۲۰: دلدار نمی دهد مرا کام شبی 100شمارهٔ ۳۲۱: ای نام تو بر زبان جانم جاری 101شمارهٔ ۳۲۲: تا چند مرا بی سر و سامان داری 102شمارهٔ ۳۲۳: محروم مگر از کرمم نگذاری 103شمارهٔ ۳۲۴: هر روز به شیوه ای و لطفی دگری 104شمارهٔ ۳۲۵: یارب تو گشا بر من بیچاره دری 105شمارهٔ ۳۲۶: گویند که دوش شحنگان تتری 106شمارهٔ ۳۲۷: بیچاره دل از فلک جفا برده بسی 107شمارهٔ ۳۲۸: سرگردانم چو گوی در دست کسی 108شمارهٔ ۳۲۹: یاد تو ز دل دور نباشد نفسی 109شمارهٔ ۳۳۰: افتاده مرا با سر زلفت هوسی 110شمارهٔ ۳۳۱: ما ها همه شیرینی و لطف و نمکی 111شمارهٔ ۳۳۲: کردیم بسی جام لبالب خالی 112شمارهٔ ۳۳۳: لیلی لیلی ز دست دل واویلی 113شمارهٔ ۳۳۴: تا کرد دلم به عشق رویت میلی 114شمارهٔ ۳۳۵: تا دید جمال تو به چشمم لیلی 115شمارهٔ ۳۳۶: روزی ز دری گذشتم اندر خیلی 116شمارهٔ ۳۳۷: مجنون نفسی بزد که لیلی لیلی 117شمارهٔ ۳۳۸: رنجور غم عشق توأم تا دانی 118شمارهٔ ۳۳۹: دادم به تو دل من ز سر نادانی 119شمارهٔ ۳۴۰: چون لاله نزار خون جگر تا دانی 120شمارهٔ ۳۴۱: دل چند کشد به عشق سرگردانی 121شمارهٔ ۳۴۲: ای داده مرا به عشق سرگردانی 122شمارهٔ ۳۴۳: تا چند دلا ناله و فریاد کنی 123شمارهٔ ۳۴۴: تا چند دلم را به غمی رام کنی 124شمارهٔ ۳۴۵: ای دوست چه شد چه شد که یادم نکنی 125شمارهٔ ۳۴۶: دارم به امید یار خندان دهنی 126شمارهٔ ۳۴۷: ای مایه درمان نفسی ننشینی 127شمارهٔ ۳۴۸: آمد به مشامم از سر زلف تو بوی 128شمارهٔ ۳۴۹: تا چند به کوی دوست سرگشته شوی 129شمارهٔ ۳۵۰: ای دل تو به او تا نرسی هیچ مگوی 130شمارهٔ ۳۵۱: گفتم بر ما خرام ای سرو سهی 131شمارهٔ ۳۵۲: مانند فلک نیست جهان فرسایی 132شمارهٔ ۳۵۳: ای آنکه به مجرمی تو می بخشایی 133شمارهٔ ۳۵۴: چون رای بلند تو نباشد رایی 134شمارهٔ ۳۵۵: دل بستدی از من که کنی دارایی 135شمارهٔ ۳۵۶: از کلبه احزان چو برون فرمایی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ