کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نوروز بزرگم بزن ای مطرب، امروز

    زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز

    برزن غزلی، نغز و دل‌انگیز و دل‌افروز

    ور نیست ترا بشنو و از مرغ بیاموز

    *****

    کاین فاخته زین گوز و دگر فاخته زان گوز

    بر قافیهٔ خوب همی‌خواند اشعار

    *****

    کبکان دری غالیه در چشم کشیدند

    سروان سهی عبقری سبز خریدند

    بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند

    شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند

    *****

    طوطی بچگان را سلب سبز بریدند

    شلوارک با پایچه‌های طبریوار

    *****

    کبکان بی‌آزار که بر کوه بلندند

    بی‌قهقهه یک بار ندیدم که بخندند

    جز خاربنان جایگه خود نپسندند

    بر پهلو از این نیمه ، بدان نیمه بگردند

    *****

    هر ساعتکی سینه به منقار برندند

    چون جزع پر سینه و چون بسد منقار

    *****

    شبگیر ز گل فاختگان بانگ برآرند

    گوییکه سحرگاه همی خواب گزارند

    ماه سه شبه از بر گردن بنگارند

    از غالیه، بی‌آنکه همی غالیه دارند

    *****

    صدبار به روزی در، پرها بشمارند

    چون نیم دبیری که غلط کرده به اشمار

    *****

    چون آهوکان سم بنهند و بگرازند

    گویی که همه مهرهٔ نرد شبه بازند

    آن گردن مخروط هر آنگه که بیازند

    دو گوشهٔ شیزین کمانی بطرازند

    *****

    چون گردن سیمین طرازی بفرازند

    بر فرق سر و تیر بر از شیز به دیدار

    *****

    هر ساعتکی بط سخنی چند بگوید

    در آب جهد جامه دگر بار بشوید

    در آب کند گردن و در آب بروید

    گوییکه همی چیزی در آب بجوید

    *****

    چون سینه بجنباند و یک لخت بپوید

    از هر سر پرش بجهد لؤلؤ شهوار

    *****

    دراج کند گرد گیازار تکاپوی

    از غالیه عجمی بزده بر سر هر موی

    هزمان بکند بانگ نمازی به لب جوی

    در سجده رود خیری با لالهٔ خودروی

    *****

    تا سرخ کند گردن، تا سبز کند روی

    سرخی نه به شنگرفش و سبزی نه به زنگار

    *****

    باد از سمنستان به تک آمد به طلایه

    تا حرب کند با سپه ابر نفایه

    ابر از طرف کوه برآمد دو سه پایه

    ازشرم به رخساره فروهشته وقایه

    *****

    آورد لی به جوال و به عبایه

    از ساحل دریا چو حمالان به کتفسار

    *****

    چون باد بدو درنگرد دلش بسوزد

    با کینهٔ دیرینه ازو کینه نتوزد

    گاهی بکشد مشعله گاهی بفروزد

    گاهی بدرد پیرهن و گاه بدوزد

    *****

    گاهیش بیاموزد و گاهی بناموزد

    گاهی به بیابانش برد گاه به کهسار

    *****

    ابر از فزع باد چو از کوه بخیزد

    با باد درآویزد و لختی بستیزد

    تیغی بکشد منکر و میغی بنگیزد

    آخر نه بس آید به هزیمت بگریزد

    *****

    چون مهتر ما مال همه پاک بریزد

    هم در بی‌اندازه و هم لؤلؤ شهوار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha