کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گفت زینب بشه تشنه که ای یاور ما

    ما برفتیم و تو دانی و دل غمخور ما

    حال باز و به طناب است سر بی‌معجر

    بخت بد تا به کجا می‌برد آبشخور ما

    هر کجا پا بنهد از دل و جان‌دیده نهیم

    قاصدی کز تو پیامی برساند بر ما

    کربلا بهر تو و شام غم افزا از ما

    که رفاه با تو قرین باد و خدا یاور ما

    دل ما خو نشد و این قوم به ما می‌خندند

    بکشد از همه انصاف ستم داور ما

    شمر گر لطمه زند یا که سنان کعب سنان

    نتوان برد هوای تو دمی از سر ما

    چشم پرسش نکند باز به ما زاده سعد

    رشک می‌آیدش از صحبت جانپرور ما

    همرهی نیست به ما در سفر شام خراب

    بوی زلف تو مگر باز شود رهبر ما

    دل (صامت) عقب ناقه زینب رفته است

    ای خوش آن روز که آید به سلامت بر ما

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha