به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نکنم اگر چاره دل هر جائی را
نتوانم و تن ندهم رسوائی را
نرود مرا از سر سودایت بیرون
اگرش بکوبی تو سر سودائی را
همه شب من اختر شمرم، کی گردد صبح
مه من چه دانی، تو غم تنهائی را
چه خوش است اگر دیده رخ دلبر بیند
نبود جز این فایده ای بینائی را
چه قیامت است این که تو در قامت داری
بنگر به دنبالت عجب غوغائی را
به چمن بکن جلوه که تا سرو آموزد
ز قد تو ای سرو روان رعنائی را
نه چو وامقی همچون من گیتی دیده است
نه نشان دهد چرخ چو تو عذرائی را
همه جا غم عشق تو رفت و باز آمد
چو ندید خوش تر ز دلم مأوایی را
تو جهان پر از شهد سخن کردی عارف
ز تو طوطی آموخته شکر خائی را
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.