کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آن شنیدی که در حد مرداشت

    بود مردی گدای و گاوی داشت

    از قضا را وبای گاوان خاست

    هرکرا پنج بود چار بکاست

    روستایی ز بیم درویشی

    رفت تا بر قضا کند پیشی

    بخرید آن حریص بی‌مایه

    بدل گاو خر ز همسایه

    چون برآمد ز بیع روزی بیست

    از قضا خر بمرد و گاو بزیست

    سر برآورد از تحیّر و گفت

    کای شناسای رازهای نهفت

    هرچه گویم بود ز نسناسی

    چون تو خر را ز گاو نشناسی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha