کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این گُره را که نام کردی خویش

    هریکی گزدمند با صد نیش

    سرگران همچو پای در خوابند

    پرده‌در همچو تیز درآبند

    از ره مرگ و جسک ماده و نر

    آرزومند مرگ یکدیگر

    از جفا زشت گوی یگدگرند

    وز حسد عیب جوی یکدگرند

    اهل علّت نه خویش یکدگرند

    همچومهتاب خیش یکدگرند

    در ضیاع و عقار خویشان را

    بشناسی چو گرگ میشان را

    گرچه ایشان اقاربند همه

    در اقارب عقاربند همه

    نیک گفت این سخن حکیم عرب

    نبود خویش اهل ناز و طرب

    این مثل را نگر نداری سست

    که اقارب عقاربند دُرست

    خویش نزدیک همچو ریش بُوَد

    بیش کاویش رنج بیش بُوَد

    همه لرزنده در عنا و عذاب

    چون زر و سیم سفله بر سیماب

    آشکارا چو گربه بر سرِ خوان

    زیر برتر چو موش در انبان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha