کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    از صحابه خواجه‌ای بیمار شد

    واندر آن بیماریش چون تار شد

    مصطفی آمد عیادت سوی او

    چون همه لطف و کرم بد خوی او

    در عیادت رفتن تو فایده‌ست

    فایدهٔ آن باز با تو عایده‌ست

    فایدهٔ اول که آن شخص علیل

    بوک قطبی باشد و شاه جلیل

    چون دو چشم دل نداری ای عنود

    که نمی‌دانی تو هیزم را ز عود

    چونک گنجی هست در عالم مرنج

    هیچ ویران را مدان خالی ز گنج

    قصد هر درویش می‌کن از گزاف

    چون نشان یابی بجد می‌کن طواف

    چون ترا آن چشم باطن‌بین نبود

    گنج می‌پندار اندر هر وجود

    ور نباشد قطب یار ره بود

    شه نباشد فارس اسپه بود

    پس صلهٔ یاران ره لازم شمار

    هر که باشد گر پیاده گر سوار

    ور عدو باشد همین احسان نکوست

    که باحسان بس عدو گشتست دوست

    ور نگردد دوست کینش کم شود

    زانک احسان کینه را مرهم شود

    بس فواید هست غیر این ولیک

    از درازی خایفم ای یار نیک

    حاصل این آمد که یار جمع باش

    همچو بتگر از حجر یاری تراش

    زانک انبوهی و جمع کاروان

    ره‌زنان را بشکند پشت و سنان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha