کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    قاضیی بنشاندند و می‌گریست

    گفت نایب قاضیا گریه ز چیست

    این نه وقت گریه و فریاد تست

    وقت شادی و مبارک‌باد تست

    گفت اه چون حکم راند بی‌دلی

    در میان آن دو عالم جاهلی

    آن دو خصم از واقعهٔ خود واقفند

    قاضی مسکین چه داند زان دو بند

    جاهلست و غافلست از حالشان

    چون رود در خونشان و مالشان

    گفت خصمان عالم‌اند و علتی

    جاهلی تو لیک شمع ملتی

    زانک تو علت نداری در میان

    آن فراغت هست نور دیدگان

    وان دو عالم را غرضشان کور کرد

    علمشان را علت اندر گور کرد

    جهل را بی‌علتی عالم کند

    علم را علت کژ و ظالم کند

    تا تو رشوت نستدی بیننده‌ای

    چون طمع کردی ضریر و بنده‌ای

    از هوا من خوی را وا کرده‌ام

    لقمه‌های شهوتی کم خورده‌ام

    چاشنی‌گیر دلم شد با فروغ

    راست را داند حقیقت از دروغ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha