ايعاشقان ايعاشقان شد آشکارا وجه حق
رفع حجب گرديد هان از قدرت رب الفلق
خيزيد کايندم با بهأ ظاهر شده وجه خُدا
بنگر بصد لطف و صفا آنروی روشن چون شفق
يعنی ز خلـّاق زمان شد اينجهان خرم جنان
روز قيام است ای مهان معدوم شد ليل غسق
آمد زمان راستی کژی شد اندر کاستی
آن شد که آن می خواستی از عدل و قانون و نسق
شد از ميان جور و ستم هنگام لطف است و کرم
ايدون بجای هر سقم شد جانشين قـُوت و رمق
علم حقيقی شد عيان شد جهل معدوم از ميان
برگوبشيخ اندر زمان بر خيزوبرهم زن ورق
بود از چه عمری واژگون وضع جهان از چند وچون
هان شير آمد جای خون بايد بگردانی طبق
گر چه باندازِ ملل ظاهر شده شاهِ دُوَ ل
لکن بلطف لم يزل برهاند از ايشان غلق