زهی زیر روی تو شرمنده لاله و گل نیز
شد از کلام طوطی زبون و بلبل نیز
ز روی حسن خط و زلف عنبرین تورا
بنفشه داد خط بندگی و سنبل نیز
زمان سوی من کن ز عین لطف نگاه
خدنگ غمزه مزن ناوک تغافل نیز
زدم چو بوسه بران لب بگیرم سر زلف
که باد دور می لعل را تسلسل نیز
زوال نیست ازان آفتاب حسن ترا
که داد جاه ترا لطف حق تجمل نیز
ز کوی دوست ز بیم رقیب کی گردم
که هست همراه من همت توکل نیز
زکوه حسن به محمود زود داد ایاز
نکرد هیچ تعلل درین تامل نیز
*زکوه = زکات