طاقت من طاق گشت از غم آن سبز خط
یک سر موی بمن رحم ندارد فقط
طور وفا پیش گیر رسم جفا را گذار
زانکه ز خوبان خوس ست در همه جا این نمط
طرفه تر است اینکه یار آمده از راه لطف
سوی من خاکسار کرده مگر ره غلط
طالب دیدار دوست دم بدم از آب چشم
آتش هجران عجب میکشد از دل چو بط
طوبی باغ بهشت با قد تو کوته است
آب دو چشمم در و هست روان همچو بط
طرفه عذارش ز خال زیب دگر یافته
هست بلی دایما زینت خط از نمط
طی نکنم دفتر عشق تو محمود وار
بر سر حرف وفا گر چه کشیدی تو خط