کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ستوده طبع وحیدا رسید نامۀ تو
    شد از رسیدنش این جان ناتوان خرسند
    ز گفته های تو در وصف خویش خُرسندم
    چنان که از کرم ابر، بوستان خرسند
    نه من به تنها خرسند از آن شدم که شود
    برای هر که فرستند ارمغان خرسند
    اَخ الفضایل واُمُ المَکارِمی و ز تو
    دل ابوالفرج و ابن خلکان خرسند
    زمانه فرصت این حرف ها به ما ندهد
    غمین مباش اگر نیستی به جان خرسند
    به هر که در نگری چون من و تو دلتنگست
    گُمان مبر که بود کس در این جهان خرسند
    اگر ز درد دل بنده با خبر باشی
    شوی ز درد دل خویش بی گمان خرسند
    من از روان خود آزرده ام ولی مردُم
    ازین که هست فلان شعرِ من روان خرسند
    چنانکه در غم جهان کندن است مردِ صلیب
    به نظره جمعی در پایِ دارِ آن خرسند
    تمام بی هنرانند خلق دورۀ ما
    چسان شود دو هنرور در آن میان خرسند
    ز ضعف اهل دل ارباب مُلک خرسندند
    چنانکه را هزن از ضعف کاروان خرسند
    من ار ملول گذشتم ز دوستان سهلست
    به جای بنده بمانند دوستان خرسند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha