کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    رسمَست هرکه داغ ِ جوان دید، دوستان
    رأفت برند حالت ِ آن داغ دیده را
    یک دوست زیر بازوی ِ او گیرد از وفا
    وان یک ز چهره پاک کند اشکِ دیده را
    آن دیگری بر او بِفشانَد گُلاب و شَهد
    تا تقویت کند دلِ مِحنِت چَشیده را
    یک جمع دَعوَتَش به گُل و بوستان کنند
    تا بر کنندش از دل خارِ خَلیده را
    جمعِ دگر برای تسلّایِ او دهند
    شرح ِ سیاه کاریِ چرخِ خمیده را
    القصّه هر کَسی به طریقی ز روی ِ مِهر
    تسکین دهد مصیبتِ بر وی رَسیده را
    آیا که داد تسلیتِ خاطرِ حسین؟
    چون دید نعشِ اکبرِ در خون تپیده را
    آیا که غمگساری و اَندُه بَری نمود
    لیلایِ داغ دیدهٔ زَحمت کَشیده را
    بعد از پسر دلِ پدر آماجِ تیر شد
    آتش زدند لانهٔ مرغِ پریده را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha