کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اشکم ز سوز سینه چو عمان آتش است
    دریای شعله مایه باران آتش است
    هر دم به جانبی ز دلم شعله سر زند
    یاران در این خرابه مگر کان آتش است
    شب هر نفس که بی تو کشیدم چنان نمود
    کز سینه تا به لب همه پیکان آتش است
    تو شب به ناز خفته و من خسته تا به روز
    چون خار وخس که بر سر طوفان آتش است
    مهمان تست جان ستمدیده روز وصل
    مانند خشک همیه که مهمان آتش است
    از دل مپرس سینه در سوز خفته را
    این کوی را هزار خیابان آتش است
    گفتم که جان خسته اشراق و درد عشق
    گفتا گیاه خشک و بیابان آتش است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha