کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بود قطران نکته دانی سحرساز

    قطره ای از کلک او دریای راز

    بهر دریا بخشش فضلون لقب

    گفت مدحی سر به سر فضل و ادب

    طبع فضلون چون بر آن اقبال کرد

    دامنش از مال مالامال کرد

    روز دیگر مدحت او را بخواند

    ضعف اول سیم و زر بر وی فشاند

    همچنین روز دگر این کار کرد

    روزها این کار را تکرار کرد

    شد ز بس تضعیف چندان آن صله

    که به تنگ آمد ازانش حوصله

    چون درآمد شب چو برق از جای جست

    وز حریم فضل فضلون بار بست

    بامدادانش طلب کرد و نیافت

    گفت مسکین روی ازین دولت بتافت

    بودیم تا دست بر بذل درم

    با ویم این بود دستور کرم

    لیکن او را تاب این بخشش نبود

    در سفر زین آستان کوشش نمود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha