کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر کجا از عشق جانی در هم است

    محنت اندر محنت و غم در غم است

    خاصه عشقی کش ملامت یار شد

    گفت و گوی ناصحان بسیار شد

    از ملامت سخت گردد کار عشق

    وز ملامتگر فزون تیمار عشق

    بی ملامت عشق جان پروردن است

    چون ملامت یار شد خون خوردن است

    چون سلامان آن ملامت ها شنید

    جان شیرینش ز غم بر لب رسید

    مهر ابسال از درون او نکند

    لیک شوری در درون او فکند

    مشرب عذب و صالش تلخ شد

    غره ماه نشاطش سلخ شد

    بر نیامد هیچ جا از وی دمی

    کش نیفتاد از ملامت ماتمی

    جانش از تیر ملامت ریش گشت

    در دل اندوهی که بودش بیش گشت

    می بکاهد از ملامت جان مرد

    صبر بر وی کی بود امکان مرد

    می توان یک زخم خورد از تیغ تیز

    چون پیاپی شد چه چاره جز گریز

    روزها اندیشه کاری پیشه کرد

    بارها در کار خویش اندیشه کرد

    با هزار اندیشه در تدبیر کار

    یافت کارش بر فرار آخر قرار

    کرد خاطر از وطن پرداخته

    محملی از بهر رفتن ساخته

    چون درآمد شب روان محمل ببست

    تنگ با ابسال در محمل نشست

    هم سلامان نغز هم ابسال نغز

    محمل از هر دو چو بادام دو مغز

    وقت رفتن رفته سر بر دوش هم

    گاه خفتن خفته در آغوش هم

    هر دو را پهلو به پهلو متصل

    بود محمل تنگ ازان رفتن نه دل

    یار بی اغیار چون در بر بود

    خانه هر چند تنگتر بهتر بود

    بلکه هر جا یار را افتد درنگ

    کی بود بر عاشق دلخسته تنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha