کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سوی جبال سپهدار شرق شد بجدال
    خدای عرش بر او سهل کرد فتح جبال
    ز بیم که سر تیغ او ببال رسد
    عدوش سر بهزیمت نهاد تافته بال
    حلال بود بر او خون طاغیان از عدل
    ز روی فضل و بزرگی بریخت خون هلال
    بجان مال امان یافتند ازو قومی
    نبوده ایمن ازیشان کسی بجان و بمال
    خیل تیغ قدر ارسلان سپهسالار
    اگر بکوه درافتد درافکند زلزال
    بکه سنان فزع تیغ او از آن بیش است
    کجا بترکستان بوده سهم رستم زال
    ز دور گردون خورشید تیغ زن سنگی
    شنیده ای که کند لعل در هزاران سال
    بساعتی سر تیغش ز کهستان کمیج
    رمال لعل بدخشی کند ز خون رجال
    بنور عدل وی آراست جمله روی زمین
    چنانکه چرخ بخورشید از قیاس و مثال
    سران خلخ و مردان مرد و شیر دلان
    نهاده گوش بفرمان او بجان و بمال
    بروز بزم ز بهر ویند دوست نواز
    بروز رزم ز بهر ویند دشمن مال
    بدانکه نیک سگالست و نیکخواه دلش
    زمانه هست ورا نیک خواه و نیک سگال
    بعهد او چو ستمکاره مر ستمکش را
    ستم کشنده ستمکاره را کند پر و بال
    جز از وبال قیامت بدان ندارد ترس
    وز او بترسد دشمن چو متقی ز وبال
    ایا پناه دل و پشت لشگر توران
    که هست لشگر توران بتو گرفته جمال
    مخالفان تو از تو ضعیف حال شدند
    موافقان ترا از تو است قوت حال
    سپهر دولت و اقبال و جاه و حشمت را
    توئی چو چشمه خورشید بی کسوف و زوال
    بهر کجا که روی غالب آئی و قاهر
    مظفر آئی و منصور در همه احوال
    همیشه تا صفت بزم و رزم باشد خوش
    بگوش مردم عشرت فزای جنگ آغال
    ز هر بدی که بوهم کسی گذر دارد
    نگاهدار تو بادا مهیمن متعال

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha