کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نصیر دین که چشم پادشائی
    نبیند چون تو فرخ کدخدائی
    جهان را کدخدائی جز تو نبود
    چنان چون نیست جز یزدان خدائی
    اگر گویم بهمت آسمانی
    بمن بر هر کسی گیرد خطائی
    بجنب همت تو آسمان هست
    چو دست آسی بپیش آسیائی
    چنان کز همت عالیت زیبد
    نها دستی یکی عالی بنائی
    جهات تو بنا کردی پس آنگاه
    همی خواهی جهانی را سرائی
    بر این زیبا جهان خرم اندر
    بران چندانکه داری کام ورائی
    نصیر دین یزدانی و دین را
    نیاید چون تو کس نصرت فزائی
    خرد را نیست اندر هر طریقی
    چو رای روشن تو رهنمائی
    بجز بر کلک و بر کافی کف تو
    جهان را نیست بندی و گشائی
    عطای ایزدی بر خلق و کس نیست
    که نگرفت از کف رادت عطائی
    جهان فانی شدستی لیکن الحق
    بجاه تو همی ماند بقائی
    جهان خواهد بقای دولت تو
    بدان تا مرورا ناید فنائی
    ببحر مدح ت با صد تکلف
    نیارد عنصری زد آشنائی
    بجز طبع سخن سنجان کامل
    نباشد مدحتت را آشنائی
    بود وصف کمال تو بحدی
    بود قصر جلال ت بجائی
    که نه آنجا رسد هرگز خیالی
    نه ره دارد درینجا هیچ رائی
    توام گستاخ کردی تا درین بحر
    بدیهه میزنم دستی و پائی
    دعا گویم ترا زین پس چو شوان
    سزای صدر تو گفتن ثنائی
    خدا آنچه ترا به باد بدهاد
    ازین بهتر ندانستم دعائی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha