کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سپاس از خداوند بیمثل و بیچون
    که با طالع سعد و با بخت میمون
    خداوند را دیدم و روز بر من
    بدیدار میمون او شد همایون
    اجل فخر دین احمد آن صدر دنیا
    که با قدر والاش گردون بود دون
    بجز بر مراد دل او نباشد
    نه سیر کواکب نه دوران گردون
    بعالم کس از امر او سر نتابد
    جز آن کاید از عالم عقل بیرون
    دل و جان دولت برو هست عاشق
    چو بر روی لیلی دل و جان مجنون
    همه خلق مفتون نازند و نزهت
    بر او ناز و نزهت همه ساله مفتون
    ایا صدر دنیا که ارباب دین را
    چو دینست مهر تو در سینه مخزون
    هر آندل که مهر ترا شد خزانه
    ز مخزون خود شاد باشد نه محزون
    ثنای تو فرض است بر اهل حکمت
    که بارند در مدح تو در مکنون
    من آن در حکمت ندارم مهیا
    که عرضه دهم بر تو هزمان دگرگون
    توانم که در رشته مدحت آرم
    بصدر تو خس مهره ای چند موزون
    ثنای تو طبع از بدیها بشوید
    بدانسان که جامه بشوید بصابون
    ثنای تو ناگفته عینی است فاحش
    مبادا ثناگوی صدر تو مغبون
    دل حاسدانت شود خون ز حسرت
    چو آید بر ایشان ز قهرت شبیخون
    شبیخون قهر تو که برندارد
    که از سهم بیم تو خارا شود خون
    دل حاسدانت ز احسان و برت
    بدست هوای تو گشته است مرهون
    کریمانه بخشی و منت نخواهی
    عطای کریمان بود غیر ممنون
    بهامون همی تا ددان را بود جا
    عمارات اعدای تو باد هامون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha