به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیرباعیات الحاقیشمارهٔ ۶: چون تیر اجل رسد سپرها هیچ است

2080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چون تیر اجل رسد سپرها هیچ است
این محتشمی و زور و زرها هیچ است
تا بتوانی دست زنیکی بمدار
نیکی آن است که نیک است دگرها هیچ است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵: آن را که زبان و سینه یکتاست کجاست 2شمارهٔ ۶: چون تیر اجل رسد سپرها هیچ است 3شمارهٔ ۷: ذاتم ز ورای حرف و بیرون زحد است 4شمارهٔ ۸: ای آمدهٔ به وعده باز آمده راست 5شمارهٔ ۹: عشقت صنما مجاور دیدهٔ ماست 6شمارهٔ ۱۰: زین گونه که حال ناپسندیدهٔ ماست 7شمارهٔ ۱۱: ابواب ملاقات اگر مسدود است 8شمارهٔ ۱۲: از حال مرید شیخ اگر بی خبر است 9شمارهٔ ۱۳: دوش از سر پای یار با من بنشست 10شمارهٔ ۱۴: عشق تو به عالم دل آمد سرمست 11شمارهٔ ۱۵: شوریده دلانیم نه هشیار و نه مست 12شمارهٔ ۱۶: دل را خطری نیست سخن در جان است 13شمارهٔ ۱۷: [چندین مخور افسوس] که نتوان دانست 14شمارهٔ ۱۸: امروز که یار من مرا مهمان است 15شمارهٔ ۱۹: دانم که بتم چو لؤلؤی مکنون است 16شمارهٔ ۲۰: سرمایهٔ ما از همه عالم دلکی است 17شمارهٔ ۲۱: افسوس که دیدهٔ نکوبینت نیست 18شمارهٔ ۲۲: در مدرسه ها مایهٔ گفتارم نیست 19شمارهٔ ۲۳: در عالم دون دلِ کسی یافته نیست 20شمارهٔ ۲۴: آن کس که هزار عالم از رنگ نگاشت 21شمارهٔ ۲۵: افسوس که اطراف رخت خا[ر] گرفت 22شمارهٔ ۲۶: آوازهٔ آواز تو در خلق گرفت 23شمارهٔ ۲۷: عیسی به فلک رسید خر خشم گرفت 24شمارهٔ ۲۸: یار آمد و گفت خسته می دار دلت 25شمارهٔ ۲۹: ای روی تو از لطافت آیینهٔ روح 26شمارهٔ ۳۰: نه مهر تو در دل حزین می گنجد 27شمارهٔ ۳۱: از صدق دل مرده جهان بین گردد 28شمارهٔ ۳۲: لعلش که دو صد گنج نهانی دارد 29شمارهٔ ۳۳: بر برگ گلت مورچه ره خواهد کرد 30شمارهٔ ۳۴: در خاک نگه کند چو با ما نگرد 31شمارهٔ ۳۵: یاد تو کنم زچشم من خون بچکد 32شمارهٔ ۳۶: خطها که خدت را به مصاف آمده اند 33شمارهٔ ۳۷: خطی که بر آن عارض چون مه کردند 34شمارهٔ ۳۸: هم آه من سوخته کاری بکند 35شمارهٔ ۳۹: از عشق تو جان من جنون می بیند 36شمارهٔ ۴۰: دل چون دل من غمزده نتواند بود 37شمارهٔ ۴۱: عاشق چه کند چو دل به دستش نبود 38شمارهٔ ۴۲: مِهر تو چو مُهر از نگینم نرود 39شمارهٔ ۴۳: گر عکس رخت زدیده بگسسته شود 40شمارهٔ ۴۴: کامل صفتی راه فنا می پیمود 41شمارهٔ ۴۵: روی تو که مَه را زخود افزون ننهد 42شمارهٔ ۴۶: من بندهٔ آنم که دلی برباید 43شمارهٔ ۴۷: از رنگ رخش گل به فغان می آید 44شمارهٔ ۴۸: گلبرگ ز روی چو مهت شاید چید 45شمارهٔ ۴۹: آن شاه که او ملک تواند بخشید 46شمارهٔ ۵۰: بگذار که تا زلف تو گیرم یک بار 47شمارهٔ ۵۱: زنهار در آن دو چشم مخمور نگر 48شمارهٔ ۵۲: گر بنگ خوری ای به رخ خوبان، خور 49شمارهٔ ۵۳: از خوان زمانه نیم نانی کم گیر 50شمارهٔ ۵۴: با دل گفتم صحبت شاهی کم گیر 51شمارهٔ ۵۵: آنها که ندانند حقیقت زمجاز 52شمارهٔ ۵۶: در عشق توام هر نفس اندوه تو بس 53شمارهٔ ۵۷: دارم زتو اشتیاق چندانک مپرس 54شمارهٔ ۵۸: خود را به هوس مدار در پای دریغ 55شمارهٔ ۵۹: گر فخر به من نمی رسد عار اینک 56شمارهٔ ۶۰: از دوست به هر رهگذری می پرسم 57شمارهٔ ۶۱: در عشق تو دل رفت و زجان می ترسم 58شمارهٔ ۶۲: من عشق تو را به صد ملامت بکشم 59شمارهٔ ۶۳: تا ظن نبری که من کمت می بینم 60شمارهٔ ۶۴: تا ظن نبری که من دوی می بینم 61شمارهٔ ۶۵: گر بنوازی بندهٔ مقبول توَم 62شمارهٔ ۶۶: نه ما به سر رشته شدن بتوانیم 63شمارهٔ ۶۷: در می نگرم زنیک و بد هیچ نیم 64شمارهٔ ۶۸: بر سینه زنان از هوس و جامه دران 65شمارهٔ ۶۹: سهل است مرا بر سر خنجر بودن 66شمارهٔ ۷۰: ای دل به در دوست تولّا می کن 67شمارهٔ ۷۱: ای وصل تو مایهٔ تن آسانی من 68شمارهٔ ۷۲: دل مغز حقیقت است و تن پوست، ببین 69شمارهٔ ۷۳: ای زندگی من و توانم همه تو 70شمارهٔ ۷۴: هر چند که در خورد توام می دانی 71شمارهٔ ۷۵: با دل گفتم چو از مطر شاد نیی 72شمارهٔ ۷۶: در بندگیت عار بود آزادی 73شمارهٔ ۷۷: نقّاش رخت اگر نه یزدان بودی 74شمارهٔ ۷۸: آنی که سهیلی به یمن می بخشی 75شمارهٔ ۷۹: گر یک نفس از نیستی آگاه شوی 76شمارهٔ ۸۰: بس کز تو دوم در به در و کوی به کوی 77شمارهٔ ۸۱: مجروحان را دوا و مرهم تو دهی 78شمارهٔ ۸۲: انصاف بده «اوحد» اگر مرد رهی 79شمارهٔ ۸۳: دل گرچه نه پیداست نهانش نه تویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ