به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانیرباعیات الحاقیشمارهٔ ۱۵: شوریده دلانیم نه هشیار و نه مست

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شوریده دلانیم نه هشیار و نه مست
سرگشته و پای بسته و باد به دست
یا رب تو بده آنچ همی باید و نیست
یا رب تو ببر آنچ نمی باید و هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۱۴: عشق تو به عالم دل آمد سرمست 2شمارهٔ ۱۵: شوریده دلانیم نه هشیار و نه مست 3شمارهٔ ۱۶: دل را خطری نیست سخن در جان است 4شمارهٔ ۱۷: [چندین مخور افسوس] که نتوان دانست 5شمارهٔ ۱۸: امروز که یار من مرا مهمان است 6شمارهٔ ۱۹: دانم که بتم چو لؤلؤی مکنون است 7شمارهٔ ۲۰: سرمایهٔ ما از همه عالم دلکی است 8شمارهٔ ۲۱: افسوس که دیدهٔ نکوبینت نیست 9شمارهٔ ۲۲: در مدرسه ها مایهٔ گفتارم نیست 10شمارهٔ ۲۳: در عالم دون دلِ کسی یافته نیست 11شمارهٔ ۲۴: آن کس که هزار عالم از رنگ نگاشت 12شمارهٔ ۲۵: افسوس که اطراف رخت خا[ر] گرفت 13شمارهٔ ۲۶: آوازهٔ آواز تو در خلق گرفت 14شمارهٔ ۲۷: عیسی به فلک رسید خر خشم گرفت 15شمارهٔ ۲۸: یار آمد و گفت خسته می دار دلت 16شمارهٔ ۲۹: ای روی تو از لطافت آیینهٔ روح 17شمارهٔ ۳۰: نه مهر تو در دل حزین می گنجد 18شمارهٔ ۳۱: از صدق دل مرده جهان بین گردد 19شمارهٔ ۳۲: لعلش که دو صد گنج نهانی دارد 20شمارهٔ ۳۳: بر برگ گلت مورچه ره خواهد کرد 21شمارهٔ ۳۴: در خاک نگه کند چو با ما نگرد 22شمارهٔ ۳۵: یاد تو کنم زچشم من خون بچکد 23شمارهٔ ۳۶: خطها که خدت را به مصاف آمده اند 24شمارهٔ ۳۷: خطی که بر آن عارض چون مه کردند 25شمارهٔ ۳۸: هم آه من سوخته کاری بکند 26شمارهٔ ۳۹: از عشق تو جان من جنون می بیند 27شمارهٔ ۴۰: دل چون دل من غمزده نتواند بود 28شمارهٔ ۴۱: عاشق چه کند چو دل به دستش نبود 29شمارهٔ ۴۲: مِهر تو چو مُهر از نگینم نرود 30شمارهٔ ۴۳: گر عکس رخت زدیده بگسسته شود 31شمارهٔ ۴۴: کامل صفتی راه فنا می پیمود 32شمارهٔ ۴۵: روی تو که مَه را زخود افزون ننهد 33شمارهٔ ۴۶: من بندهٔ آنم که دلی برباید 34شمارهٔ ۴۷: از رنگ رخش گل به فغان می آید 35شمارهٔ ۴۸: گلبرگ ز روی چو مهت شاید چید 36شمارهٔ ۴۹: آن شاه که او ملک تواند بخشید 37شمارهٔ ۵۰: بگذار که تا زلف تو گیرم یک بار 38شمارهٔ ۵۱: زنهار در آن دو چشم مخمور نگر 39شمارهٔ ۵۲: گر بنگ خوری ای به رخ خوبان، خور 40شمارهٔ ۵۳: از خوان زمانه نیم نانی کم گیر 41شمارهٔ ۵۴: با دل گفتم صحبت شاهی کم گیر 42شمارهٔ ۵۵: آنها که ندانند حقیقت زمجاز 43شمارهٔ ۵۶: در عشق توام هر نفس اندوه تو بس 44شمارهٔ ۵۷: دارم زتو اشتیاق چندانک مپرس 45شمارهٔ ۵۸: خود را به هوس مدار در پای دریغ 46شمارهٔ ۵۹: گر فخر به من نمی رسد عار اینک 47شمارهٔ ۶۰: از دوست به هر رهگذری می پرسم 48شمارهٔ ۶۱: در عشق تو دل رفت و زجان می ترسم 49شمارهٔ ۶۲: من عشق تو را به صد ملامت بکشم 50شمارهٔ ۶۳: تا ظن نبری که من کمت می بینم 51شمارهٔ ۶۴: تا ظن نبری که من دوی می بینم 52شمارهٔ ۶۵: گر بنوازی بندهٔ مقبول توَم 53شمارهٔ ۶۶: نه ما به سر رشته شدن بتوانیم 54شمارهٔ ۶۷: در می نگرم زنیک و بد هیچ نیم 55شمارهٔ ۶۸: بر سینه زنان از هوس و جامه دران 56شمارهٔ ۶۹: سهل است مرا بر سر خنجر بودن 57شمارهٔ ۷۰: ای دل به در دوست تولّا می کن 58شمارهٔ ۷۱: ای وصل تو مایهٔ تن آسانی من 59شمارهٔ ۷۲: دل مغز حقیقت است و تن پوست، ببین 60شمارهٔ ۷۳: ای زندگی من و توانم همه تو 61شمارهٔ ۷۴: هر چند که در خورد توام می دانی 62شمارهٔ ۷۵: با دل گفتم چو از مطر شاد نیی 63شمارهٔ ۷۶: در بندگیت عار بود آزادی 64شمارهٔ ۷۷: نقّاش رخت اگر نه یزدان بودی 65شمارهٔ ۷۸: آنی که سهیلی به یمن می بخشی 66شمارهٔ ۷۹: گر یک نفس از نیستی آگاه شوی 67شمارهٔ ۸۰: بس کز تو دوم در به در و کوی به کوی 68شمارهٔ ۸۱: مجروحان را دوا و مرهم تو دهی 69شمارهٔ ۸۲: انصاف بده «اوحد» اگر مرد رهی 70شمارهٔ ۸۳: دل گرچه نه پیداست نهانش نه تویی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ