کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    جلایر قرض او بی حد و مر، شد
    ز سرما حالتش از سگ بتر شد
    جلایر تا ز نخ در زیر قرض است
    ز سرما تا سحر هر شب به لرز است
    چرا شه زاده از حالش خبر نیست
    به فکر کودکان در به در نیست؟
    جلایر هر چه گوید راست گوید
    تمامی بی کم و بی کاست گوید
    جلایر زاده عبد زر خریدی است
    که این جا آمده بهر امیدی است
    نه شه زاده به درگاهش طلب کرد
    نه او ناخواسته ترک ادب کرد
    اگر من پیر هستم او جوان است
    سزای خدمت این آستان است
    نه نا اصل و نه اوباش است این طفل
    نه هر جا آش، فراش است این طفل
    چرا باید که درکنجی بیفتد؟
    چو گیلانی که از پنجی بیفتد
    طمع دارد زلطف شاه زاده
    که گردد شفقتش بروی زیاده
    الهی تا جهان پاینده باشد
    پس از هر رفتنی آینده باشد،
    رود ادبار، آید بخت و اقبال
    به هر روز و به هر ماه و به هر سال
    برای چاکران شاه زاده
    که بادا عمر و دولتشان زیاده

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha