به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ورود / ثبت نام
ورود به گنجینه فارسی
کاربر جدید هستید ؟
ثبت نام
سفارش های من
پرداختی های من
پیام های من
تغییر کلمه عبور
خروج
صفحه اصلی
ایران بزرگ
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
همه سخنوران
ابن سینا | شیخ الرئیس
ابن یمین
ابوالحسن فراهانی
ابوالفرج رونی
ابوالقاسم فردوسی
ابوسعید ابوالخیر
ابولقاسم لاهوتی
ابومنصور دقیقی
ابومنصور معمری
اثیر اخسیکتی
ادیب صابر ترمذی
آذر بیگدلی
ازرقی هروی
استاد رودکی
اسدی توسی
اسیر شهرستانی
اسیری لاهیجی
آشفته شیرازی
اشو زرتشت
افسر کرمانی
افسرالملوک عاملی
اقبال لاهوری
الهامی کرمانشاهی
امام غزالی
امامی هروی
امیر حسینی غوری
امیر خسرو دهلوی
امیر معزی
امیرشاهی سبزواری
انوری ابیوردی
اهلی شیرازی
اوحدالدین کرمانی
اوحدی مراغه ای
ایرانشاه
ایرج میرزا
بابا افضل کاشی
بابا طاهر
بارق شفیعی
بازار صابر
بدیع بلخی
بلند اقبال
بیدل دهلوی
بیرنگ کوهدامنی
بیهقی
پروین اعتصامی
پوریای ولی
ترکی شیرازی
تیمورشاه درانی
جامی هروی
جلال عضد یزدی
جمال الدین اصفهانی
جهان ملک خاتون
جویا تبریزی
جیحون یزدی
چاندرا بهان برهمن
حاجب شیرازی
حافظ شیرازی
حزین لاهیجی
حِسام خوسفی
حسن غزنوی
حسین خوارزمی
حسین کنگرتی
حکیم سبزواری
حکیم سنایی غزنوی
حکیم عمر خیام
حکیم ناصر خسرو
حکیم نزاری قهستانی
حکیم نظامی گنجوی
حمیدالدین بلخی
حیدر شیرازی
حیدری وجودی
خاقانی شروانی
خالد نقشبندی
خلیل الله خلیلی
خواجه عبدالله
خواجه نصیرالدین توسی
خواجوی کرمانی
خیالی بخاری
داوی پریشان
دهقان کابلی
رابعه بلخی
رحیم خان خانان
رشحه اصفهانی
رضا مایل هروی
رضاقلی هدایت
رضیالدین آرتیمانی
رفیق اصفهانی
رهی معیری
زرتشت بهرام پژدو
سحاب اصفهانی
سراج قمری
سراینده فرامرز نامه
سرمد کاشانی
سعدالدین وراوینی
سعدی شیرازی
سعیدا یزدی
سلطان باهو
سلطان محمود
سلطان ولد
سلمان ساوجی
سلیم تهرانی
سلیمان لایق
سلیمی جرونی
سوزنی سمرقندی
سیدای نَسَفی
سیف فرغانی
شاه نعمت الله
شاهدی
شرف الدین بخاری
شمس مغربی
شهابالدین سُهرِوَردی
شهرزاد | هزار و یک شب
شهریار
شوکت بخاری
شیخ بهایی
شیخ فخرالدین عراقی
صابر همدانی
صامت بروجردی
صائب تبریزی
صغیر اصفهانی
صفای اصفهانی
صفی علیشاه
صوفی محمد هروی
ضیاءالدین نَخشَبی
طاهره زرین تاج
طبیب اصفهانی
طغرای مشهدی
طغرل احراری
ظهیر فاریابی
ظهیری سمرقندی
عارف قزوینی
عبادی مروزی
عباس صبوحی
عبدالحق بیتات
عبدالقادر گیلانی
عبدالواسع جبلی
عبید زاکانی
عرفی شیرازی
عروضی سمرقندی
عسجدی مروزی
عشقری
عطار تونی
عطار نیشابوری
علی شیر نوایی
عمادالدین نسیمی
عمان سامانی
عمعق بخاری
عنصرالمعالی کیکاووس
عنصری بلخی
عینالقضات همدانی
عیوقی
غالب دهلوی
غبار همدانی
فایز دشتی
فخر الدین اسعد گرگانی
فرخی سیستانی
فرخی یزدی
فرزانه خجندی
فروغی بسطامی
فصیحی هروی
فضولی بغدادی
فغانی شیرازی
فلکی شروانی
فیاض لاهیجی
فیض کاشانی
قاسم انوار
قانعی توسی
قائم مقام فراهانی
قدسی مشهدی
قرآن به فارسی
قصاب کاشانی
قطران تبریزی
قهار عاصی
قوامی رازی
قیصر امین پور
کارو
کسایی مروزی
کلیم کاشانی
کمال الدین اصفهانی
کمال الدین خجندی
کوهی
گل نظر کلدی
گلرخسار صفی اوا
گورو گوبیند سینگ
لایق شیرعلی
لبیبی
مجد همگر
مجیرالدین بیلقانی
محتشم کاشانی
محقق ترمذی
محمد بن منور
محمد كوسج
محمود شبستری
محیط قمی
محیی الدین ابن عربی
مختاری غزنوی
مخفی بدخشی
مسعود سعد سلمان
مشتاق اصفهانی
ملا احمد نراقی
ملا مسیح پانی پتی
منوچهری دامغانی
مهستی گنجوی
مولانا بلخی
مولانا ناصر بخاری
مومن قناعت
میرداماد
میرزا آقاخان کرمانی
میرزا حبیب خراسانی
میرزا قاآنی
میرزاده عشقی
میلی مهشدی هروی
نجم الدین رازی
نصرالله منشی
نصیر جهرمی
نظام قاری
نظیری نیشابوری
نعیم فراشری آلبانیایی
نورعلی شاه
نوعی خبوشانی
نیر تبریزی
هاتف اصفهانی
هلالی جغتایی
همام تبریزی
هوشنگ ابتهاج
واعظ قزوینی
وحدت کرمانشاهی
وحشی باقفی
وحید قزوینی
وطواط بلخی
وفایی شوشتری
وفایی مهابادی
همه آثار
منوی دسترسی
صفحه اصلی
پیام های من
ایران
افغانستان
تاجیکستان
کشورهای دیگر
پشتیبانی مالی از شاعر یا کتاب
حمایت مالی
بازارچه گنجینه فارسی
ورود به صفحه کاربری
تماس با ما
درباره ما
صفحه اصلی
کتابخانه دیجیتال
کتابخانه دیجیتال
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی :
صوفی محمد هروی
صوفی محمد هروی
دیوان اشعار | صوفی
دیوان اطعمه | خوراکی ها
203
بخش ۱ - دیوان اطعمه صوفی محمد
بخش ۲ - فی توحید باری تعالی عز شانه
بخش ۳: ای خجلت از جمال تو ماه منیر را - بر باد داده شوق تو جان فقیر را
بخش ۴: امروز دیگرم به فراق تو شام شد - در آرزوی روی تو عمرم تمام شد
بخش ۵: من باده بی خمار خواهم - یعنی لب آن نگار خواهم
بخش ۶: هر که او لعل جانفزای تو دید - گشت آزاد از فراق شدید
بخش ۷: هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم - هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
بخش ۸: بهار آمد بکن ساقی طربها - به این لب تشنه ده آب عنب ها
بخش ۹: مراست در هوس روی آن پری پیکر - دل جراحت و جان فگار و دیده تر
بخش ۱۰: رخ تو آیت حسن و دهان دروست چو میم - مثال خال تو و زلف همچو نقطه جیم
بخش ۱۱: مرا ز پیر خرابات نکته ای یادست - بنوش باده که بنیاد عمر بر بادست
بخش ۱۲: دانی مراست از لب دلدار آرزو - ای بخت چاره ساز کرم کن بیار زو
بخش ۱۳: دوای غم نتوان ساخت جز به باده ناب - مرا به لطف خود امروز ساقیا دریاب
بخش ۱۴: بعید گشته مرا وصل آن پری رخسار - ز جان خویش بعیدم، مرا به عید چه کار
بخش ۱۵: از جمله دردها غم آن دوست بس مرا - بر باد بر دهد چه کنم این هوس مرا
بخش ۱۶: جانم به لب رسید ز سودای آن حبیب - وز عاشقی نصیب من این است تا نصیب
بخش ۱۷: عید صیام و فصل گل و موسم بهار - من مست و یار همدم و ساقی است گلعذار
بخش ۱۸: بوسی زلبش اگر کنی نوش - غمهای جهان شود فراموش
بخش ۱۹: گر براند سویم آن شاهسوار چابک - من نثارش کنم این جان گرانمایه سبک
بخش ۲۰: زشوق آن رخ زیبا همی کشم آوخ - دل جراحت من بین و سینه لخ لخ
بخش ۲۱: رخ تو مظهر انوار ربی الاعلی است - که صنع بی حد و اندازه اندرو پیداست
بخش ۲۲: گر خرامان بت من جانب گلراز شود - گل شود غنچه زشرم آن دم و در خار شود
بخش ۲۳: اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را - به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
بخش ۲۴: لب لعل تو شفای دل بیماران است - هر که را نیست غم و درد تو بیمار آن است
بخش ۲۵: هر که جان در ره تو قربان کرد - بر خود این کار عشق آسان کرد
بخش ۲۶: کسی مهر تو در سینه اش نهان باشد - ز شدت مرض موت در امان باشد
بخش ۲۷: تو گر به وقت طرب دست را بر افشانی - به خاک پای تو صد جان دهم به آسانی
بخش ۲۸: صبح دولت می دمد بر خیز از خواب ای ندیم - بس که خواهد رفت بر بالای خاک ما نسیم
بخش ۲۹: بیا بیا که به روی تو آرزومندم - بریدم از خود و خواهم که با تو پیوندم
بخش ۳۰: هر که را مهر تو اندر دل شیدا باشد - پای او را همه بر دیده من جا باشد
بخش ۳۱: ز در درآ و شبستان ما منور کن - دماغ مجلس روحانیان معطر کن
بخش ۳۲: ای رخ خوب تو فرخنده تر از ماه منیر - هست خرمای لب لعل تو پرورده به شیر
بخش ۳۳: چه نازنین جهانی به حسن خویش بناز - که پیش ناز تو میرم به صد هزار نیاز
بخش ۳۴: به بام قصر چو آن ماه دلپذیر آمد - دل شکسته من باز در نفیر آمد
بخش ۳۵: سالها خرقه ما در گروه صهبا بود - رونق میکده از درس و دعای ما بود
بخش ۳۶: خاطرت هست چو برگ گل نسرین نازک - نکشم آه و شد اندر دل من جور تو لک
بخش ۳۷: زبس که بورقم اندر ضمیر می آید - ز مطبخی سنخنم بوی سیر می آید
بخش ۳۸: صبح دولت می دمد با جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد، بده جام شراب
بخش ۳۹ - وله ایضا: ز جور مطبخیان کی ز نان کنم اعراض - که مهر نان نتواند برید، صد مقراض
بخش ۴۰: رسید فصل بهار و جهان گلستان شد - گریست ابر بهاری و باغ خندان شد
بخش ۴۱: مهر جمال یار که چون روح در تن است - منت خدای را که نهان در دل من است
بخش ۴۲: هر که دل در هوس آن بت رعنا دارد - گو درآ زود که بر دیده من جا دارد
بخش ۴۳: عیب رندان مکن این زاهد پاکیزه سرشت - که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت
بخش ۴۴ - و ایضا له: سحر به خاطرم آمد پلونی شیره - عجب عجب که ز شوقش کسی نمی میره
بخش ۴۵: یارب آن روی است یا قرص قمر - یارب آن لبهاست یا شهد و شکر
بخش ۴۶: مرا که سینه هبا شد ز عین دلتنگی - اثر نمی کند این دم در آن دل سنگی
بخش ۴۷: چند گاهی است که دل می کشدم سوی برنج - لله الحمد که دیدم به جهان روی برنج
بخش ۴۸: دارم هوس جمال بغرا - دورم چو من از وصال بغرا
بخش ۴۹: دلی دارم پر از...بغرا - ندارم طاقت هجران بغرا
بخش ۵۰: بوی سنبل ز دم باد صبا می آید - خوش دلم هر چه از آن یار به ما می آید
بخش ۵۱: بیار باده گلرنگ ساقیا حالی - که تا دل خود را کنم ز غم خالی
بخش ۵۲: چه گونه عرضه کنم با تو داستان فراق - قلم مگر بدهد شرح از زبان فراق
بخش ۵۳: ای ز سودای لب لعل تو شور ی به نمک - وز فروغ رخ تو تافته خورشید فلک
بخش ۵۴: ای دل اگر از خویشتن امروز بمیری - جاوید شوی زنده چو از من بپذیری
بخش ۵۵: در سرم تا هوای جانان است - دلم از اشتیاق بریان است
بخش ۵۶: تا دل به دام زلف سیاه تو مبتلاست - جان رمیده بین که گرفتار صد بلاست
بخش ۵۷: نصیحتی کنمت باده نوش و خوش می باش - مباش در پی دنیا و دل منه به وفاش
بخش ۵۸: خدا را کم نشین با خرقه پوشان - رخ از رندان بی سامان مپوشان
بخش ۵۹: به هر درد و غمی دل مبتلا شد - چرا یکباره یار از ما جدا شد
بخش ۶۰: نوبهار آمد و از هر طرفی سبزه دمید - بلبل از حجره غم رخت به گلزار کشید
بخش ۶۱: زلف بر عارض زیبای تو حالی دارد - کیست در شهر که او چون تو جمالی دارد
بخش ۶۲: دوش در وقت سحر زلف تو آمد به خیال - رفت مرغ دل من در قفص سینه و بال
بخش ۶۳: از حد گذشت قصه درد نهان ما - ترسم که ناله فاش کند راز جان ما
بخش ۶۴: عیان دید ناگه بر آن لب چو خال - مگس سیر شد از شکر ز انفعال
بخش ۶۵: دو یار همدم و یک شیشه ای ز باده صاف - اگر رسد به تو این آرزو زهی الطاف
بخش ۶۶: چو بیابی به دهر یار خلف - ننهی جام باده را از کف
بخش ۶۷: دلی که در رخ جان پرور تو شیدا نیست - درین جهان نتوان یافت زان که پیدا نیست
بخش ۶۸: اگر تو در غم یاری شبی به روز آری - به هیچ باب دل عاشقان نیازاری
بخش ۶۹: مرا ز حال مگس آرزو کند ای واخ - که می پرد به سوی لعل آن لبان گستاخ
بخش ۷۰: میان مجلس رندان حدیث فردا نیست - بیار باده که حال زمانه پیدا نیست
بخش ۷۱: اگر به جانب غربت کشد دلم شاید - که بوی خیر از این همدمان نمی آید
بخش ۷۲: در سر زلف تو تنها نه دل شیدا رفت - جان و سر نیز به هم در سر این سودا رفت
بخش ۷۳: وه چه خوش باشد در ایام بهار - باده گلگون و ساقی گلعذار
بخش ۷۴: گر ترا روی زمین جمله مسلم گردد - تو مپندار که حرص از دل تو کم گردد
بخش ۷۵: تاج سیاه و زلف سیاه و رخ چو ماه - نشو و نمای بدر ببین در شب سیاه
بخش ۷۶: ای عزیزان می ندانم تا چه آمد بر سرم - کز فراق دوستان پیوسته با چشم ترم
بخش ۷۷: همی زند به جهان پیر دیر باده صلاح - در نشاط چو زین باب می شود مفتاح
بخش ۷۸: مرا ز آدم خاکی چو ضم بود میراث - کجاست دامن ساقی کزو رسم به غیاث
بخش ۷۹: کتابه ای ز مسیحا بر این کهن دیرست - که نا امید نباشی که عاقبت خیرست
بخش ۸۰: دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود - تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود
بخش ۸۱ - له: رخ نگار درآمد به خواب خوش دوشم - فگند آن خط مشکین دو حلقه در گوشم
بخش ۸۲ - جواب: ز مطبخی سخن خوش رسید در گوشم - که لذتش به همه کاینات نفروشم
بخش ۸۳: آن سرو ناز من که خجل گشت ماه ازو - دل برده است و در پی جان است آه ازو
بخش ۸۴: بی روی تو صبوری، جانا نمی توان کرد - بسیار سعی کردیم اما نمی توان کرد
بخش ۸۵: عاشقی دانی چه باشد، بی دل و جان زیستن - جان به جانان دادن و بر بوی جانان زیستن
بخش ۸۶: باز این دل غمدیده به دام تو در افتاد - بس مرغ همایون که به تیر نظر افتاد
بخش ۸۷: واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند - چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند
بخش ۸۸: آه که بی روی دوست عمر به پایان رسید - وز غم هجران یار نعره به کیوان رسید
بخش ۸۹: سر بلندی بین که دایم در سرم سودای اوست - قیمت هر کس به قدر همت والای اوست
بخش ۹۰: دردم ز اشتیاق تو ز اندازه در گذشت - از پا در اوفتادم و آبم ز سرگذشت
بخش ۹۱: از لطف دوست سکه دولت به نام ماست - اقبال یافتیم و سعادت غلام ماست
بخش ۹۲: آه از این درد که از عشق مرا در جان است - این چه سوزی است که در سینه مرا پنهان است
بخش ۹۳: آیم به نهانی به سر کوی تو هر شب - جویان لب لعل تو ای دوست لبالب
بخش ۹۴: تا کوکب جمالش در زمانه لامع - بهر مشعله داریش خورشید گشته طالع
بخش ۹۵: دریچه ای ز بهشتش به روی بگشایی - که بامداد پگاهش تو روی بنمایی
بخش ۹۶: فضل خدای را که تواند شمار کرد - یا کیست آن که شکر یکی از هزار کرد
بخش ۹۷: تا بدین غایت که رفت از من نیامد هیچ کار - راستی باید، نه بازی صرف کردم روزگار
بخش ۹۸: ز چشم گوشه نشینم نشان سودا پرس - سواد زلف ز آشفتگان شیدا پرس
بخش ۹۹: تا مرا واله آن سرو روان ساخته اند - مهر او را وطن اندر دل و جان ساخته اند
بخش ۱۰۰: نوش کن خواجه علی رغم صراحی شکنان - باده تلخ به یاد لب شیرین دهنان
بخش ۱۰۱: ای سرشته غم و درد تو به آب و گل من - سوخت در آتش هجران تو مسکین دل من
بخش ۱۰۲: ای لب شیرین تو حلوای قند - قامت رعنای تو سرو بلند
بخش ۱۰۳: ای ز رشک روی تو بر ماهتاب - ماه من امشب برآ بر ماه تاب
بخش ۱۰۴: خدنگ غمزه و ابرو کمان به هم دارد - اگر کشد من بیچاره را چه غم دارد
بخش ۱۰۵: عاشق و خسته و پریشانم - چاره درد عاشقی نمی دانم
بخش ۱۰۶: نانوشته مانده است - در جواب او
بخش ۱۰۷: کسی که دیده بود آن نگار را رقاص - عجب مدار که گردد ز درد غصه خلاص
بخش ۱۰۸: دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
بخش ۱۰۹: باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبرست - شمشاد سایه پرور ما از که کمترست
بخش ۱۱۰: جان، بی جمال جانان میل جنان ندارد - آن کس که این ندارد حقا که جان ندارد
بخش ۱۱۱: صبا به تهنیت پیر می فروش آمد - که موسم گل و نسرین و ناز و نوش آمد
بخش ۱۱۲: در چمن چون یاد آن سرو خرامان می کنم - بلبلان را جمع و گلها را پریشان می کنم
بخش ۱۱۳: یارب این درد جگر سوز مرا درمان کن - چاره کار من بیدل سرگردان کن
بخش ۱۱۴: کسی که دیده بود آن نگار رعنا را - عجب عجب که ملامت کند دل ما را
بخش ۱۱۵: هر که او دیده چهره یارم - می کد رحم بر دل زارم
بخش ۱۱۶: دلم به درد و غم عشق مبتلی تا کی - ز شوق زلف تو در دام صد بلا تا کی
بخش ۱۱۷: نصیب ما ز می لعل دوست گشته خمار - کنیم جان به سر و کار عشق آخر کار
بخش ۱۱۸: تا بر رخ آن مه نظر انداخته دیده - صد گونه بلا این دل بیچاره کشیده
بخش ۱۱۹: بوسه ای از لب لعل تو تمنی دارم - همچو صوفی هوس خوردن حلوا دارم
بخش ۱۲۰: دارم دل دیوانه گرفتار به بندی - ای همنفسان در خم ابروی کمندی
بخش ۱۲۱: نصیب ما ز می لعل دوست گشته خمار - کنیم جان به سر و کار عشق آخر کار
بخش ۱۲۲: سفر کردم به هر شهری رسیدم - چو شهر عشق من شهری ندیدم
بخش ۱۲۳: آه ازین درد جدائی که مرا بر جگرست - آه ازین آتش جانسوز که هردم به برست
بخش ۱۲۴: ای فروغ حسن ماه از روی رخشان شما - آب روی خوبی از چاه زنخدان شما
بخش ۱۲۵: رونق عهد شباب است دگر بستان را - می رسد مژده گل بلبل خوش الحان را
بخش ۱۲۶: آن کس که به دست جام دارد - سلطانی جم مدام دارد
بخش ۱۲۷: چراغ روی ترا شمع گشته پروانه - مرا ز حال تو با جان خویش پروا نه
بخش ۱۲۸: در همه دیر مغان نیست چو من شیدائی - خرقه جائی گرو باده و دفتر جائی
بخش ۱۲۹: عکس روی تو چو در آینه جام افتاد - عاشق سوخته دل در طمع خام افتاد
بخش ۱۳۰: رخ تو مظهر انوارهای سبحانی است - خط تو آیت الطافهای ربانی است
بخش ۱۳۱ - و ایضا فی ترجیعات: هر که را دعوتی شود دوچار - عمر این است گو غنیمت دار
بخش ۱۳۲ - المقطعات: شبی به مطبخی در دکان طباخی - نشسته بودم و در فکر...بیگاه
بخش ۱۳۳: شبی از خمیر جوین خواستم - که ططماج آید درست و سفید
بخش ۱۳۴: هریسه به روغن بگفتا صباح - که تا چند نالی تو ای بیقرار
بخش ۱۳۵: جوش بوره شبی به بغرا گفت - نکته ای چند، بود چون محرم
بخش ۱۳۶: دیدم اندر دکان کله پزی - کز رخ کله شعله می زد نور
بخش ۱۳۷: ز دیگ ترشی ای، قسام روزی - به جا می کرد ترشی، ای برادر
بخش ۱۳۸: دیگ حبشی مفاخرت داشت - کامروز به مطبخم افاضل
بخش ۱۳۹ - ابتدای رباعیات: یارب چه خوش است قلیه های دو پیاز - آن ناله زار اندر آن سوز و گداز
بخش ۱۴۰: یارب به کرم توانگرم گردانی - از نان و کباب و کشکک و بریانی
بخش ۱۴۱: امروز چو رشته بی سر و سامانم - وز شوق جگر، کباب دل بریانم
بخش ۱۴۲: ماهیچه باریک که خاتون مال است - گر قیمه بسیار بود پر حال است
بخش ۱۴۳: در سر هوس کباب و در دل غم نان - یارب تو به لطف خویش این را برسان
بخش ۱۴۴: یک کاسه هریسه پر ز روغن به صباح - یک تکه، گرسنه را به از صد تفاح
بخش ۱۴۵: ای لطف تو بر گناه کاران غفار - کم طاعتم و گناه دارم بسیار
بخش ۱۴۶ - ابتدای فردیات: تو صوفی، دل چه می بندی به زناج - مکن طول عمل با عمر کوتاه
بخش ۱۴۷: ماس را دید چون به بغرا ضم - خون سرکه ز غصه می جوشید
بخش ۱۴۸: چون رسیدی به صحن قلیه برنج - بده ار عاقلی دو مرده جواب
بخش ۱۴۹: یک کله صباح اگر کنی نوش - فی الجمله نهار کرده باشی
بخش ۱۵۰: اگر صحن مزعفر را بیابی - بخور چندان که جان را جا نماند
بخش ۱۵۱: الهی سیر گردان از قناعت - تو صوفی را که هست اینش بضاعت
بخش ۱۵۲ - مثنوی اطعمه: بشنو اکنون سرگذشتی ای پسر - فی الحقیقه در مجاز و مختصر
بخش ۱۵۳ - قال رخوت البیت فی لسان الحال المسماه: دوش در خانه به من تخت شد اندر گفتار - گفت دارم ز تو ای خواجه شکایت بسیار
×
پیام سیستم
×
یادآوری کلمه عبور
آدرس ایمیل :
*
*
×
×
ورود به سایت
ایمیل :
ایمیل را وارد نمایید
رمز عبور :
رمز عبور را وارد نمایید
مرا به خاطر بسپار
فراموشی رمز عبور
کد امنیتی را وارد نمایید
آمارگیر وبلاگ