کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر بلندی بین که دایم در سرم سودای اوست
    قیمت هر کس به قدر همت والای اوست
    در جواب او
    تا به بریانی که صد جان در جهان شیدای اوست
    «سر بلندی بین که دایم در سرم سودای اوست»
    چون هریسه فارغ است از روغن و سوز درون
    زان همه فریاد مشتاقان ز استغنای اوست
    فتنه آن گرده نانم که از سودای او
    در میان شهر در هر گوشه ای غوغای اوست
    بر رخ پالوده گر باشد هزاران خط و خال
    از هوای گرده گندم که را پروای اوست
    گر ز شوق دنبه بر زناج گشتی مبتلی
    در بلا تسلیم شو، کان هم ز مرهمهای اوست
    چون دل من، بنده بریان شد و غم حاصل است
    مایه شادی همه از دولت غمهای اوست
    تا ز وصل نان و بریان صوفی مسکین جداست
    گوئیا غمهای عالم بر تن تنهای اوست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha