کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ای که در بارگاه زیبایی
    نازنینان تو را نیاز آرند
    مشت خاکی است در خرابه ی من
    همچو مشکی که از طراز آرند
    گفتم: آهن قبا غلامانت
    کز نفس سنگ در گداز آرند
    با سترگ استران اصطبلت
    کز جرس ساز دلنواز آرند
    توبره ها و جوالهای بزرگ
    ریسمانهای بس دراز آرند
    تا شب از پا چو مهر ننشینند
    بامدادان چو ترکتاز آرند
    بسوی آن خرابه بخرامند
    گنجها از زمین فراز آرند
    یعنی آن خاک ازین خرابه برون
    بهزاران هزار ناز آرند
    تا بآن ساحت از پی راحت
    آب از زمزم حجاز آرند
    از پی میوه و شکوفه، نهال؛
    از درختان سرفراز آرند
    سرو و گل را نهال بنشانند
    نرگس و لاله را پیاز آرند
    قمریان، ناله سنج چون محمود
    سروها، جلوه چون ایاز آرند
    برده نیمی و، مانده نیمی چند؛
    چاکرانت بهانه ساز آرند
    دلم آزرده شد ز ناز، ای کاش
    بیش از ینم ز ناز ناز آرند
    یا بفرمای، آنچه مانده برند
    یا بگو، آنچه برده باز آرند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha