کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    اصفهان، مصر بود و شد کوفه؛
    ای که سر خیل کنیه ور زانی
    کس بظلمت رضانه، گر نبود؛
    مادرش زانیه، پدر زانی
    بر سر خلق، دل نلرزیدت
    دلشان گوی کز چه لرزانی؟!
    دادی ایمان بهای نان، جان نیز
    من دهم زر، که بیخبر زانی
    پاره ی نان خوریم هر دو، ولی
    بگرانی تو، من به ارزانی
    بمن آن پاره نان گوارا باد
    بتو این حرص و آز ارزانی
    داشتم ز اهل آن دیار شگفت
    خوانددهقان پیر برزانی
    زاد مردی نزاده مادر دهر
    گویی این پیره زن، پسر زا، نی
    ترکیب بندها و ترجیع بندها

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha