کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کهنسالی آمد به نزد طبیب

    ز نالیدنش تا به مردن قریب

    که دستم به رگ بر نه، ای نیک رای

    که پایم همی بر نیاید ز جای

    بدین ماند این قامت خفته‌ام

    که گویی به گل در فرو رفته‌ام

    برو، گفت دست از جهان در گسل

    که پایت قیامت برآید ز گل

    نشاط جوانی ز پیران مجوی

    که آب روان باز ناید به جوی

    اگر در جوانی زدی دست و پای

    در ایام پیری به هش باش و رای

    چو دوران عمر از چهل در گذشت

    مزن دست و پا کآبت از سر گذشت

    نشاط از من آن گه رمیدن گرفت

    که شامم سپیده دمیدن گرفت

    بباید هوس کردن از سر به در

    که دور هوسبازی آمد به سر

    به سبزه کجا تازه گردد دلم

    که سبزه بخواهد دمید از گلم؟

    تفرج کنان در هوا و هوس

    گذشتیم بر خاک بسیار کس

    کسانی که دیگر به غیب اندرند

    بیایند و بر خاک ما بگذرند

    دریغا که فصل جوانی برفت

    به لهو و لعب زندگانی برفت

    دریغا چنان روح پرور زمان

    که بگذشت بر ما چو برق یمان

    ز سودای آن پوشم و این خورم

    نپرداختم تا غم دین خورم

    دریغا که مشغول باطل شدیم

    ز حق دور ماندیم و غافل شدیم

    چه خوش گفت با کودک آموزگار

    که کاری نکردیم و شد روزگار

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha