کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مها زورمندی مکن با کهان

    که بر یک نمط می‌نماند جهان

    سر پنجهٔ ناتوان بر مپیچ

    که گر دست یابد برآیی به هیچ

    عدو را به کوچک نباید شمرد

    که کوه کلان دیدم از سنگ خرد

    نبینی که چون با هم آیند مور

    ز شیران جنگی برآرند شور

    نه موری که مویی کز آن کمتر است

    چو پر شد ز زنجیر محکمتر است

    مبر گفتمت پای مردم ز جای

    که عاجز شوی گر درآ یی ز پای

    دل دوستان جمع بهتر که گنج

    خزینه تهی به که مردم به رنج

    مینداز در پای کار کسی

    که افتد که در پایش افتی بسی

    تحمل کن ای ناتوان از قوی

    که روزی تواناتر از وی شوی

    به همت برآر از ستیهنده شور

    که بازوی همت به از دست زور

    لب خشک مظلوم را گو بخند

    که دندان ظالم بخواهند کند

    به بانگ دهل خواجه بیدار گشت

    چه داند شب پاسبان چون گذشت؟

    خورد کاروانی غم بار خویش

    نسوزد دلش بر خر پشت ریش

    گرفتم کز افتادگان نیستی

    چو افتاده بینی چرا نیستی؟

    بر اینت بگویم یکی سرگذشت

    که سستی بود زین سخن درگذشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha