سعدی شیرازی
باب اول در عدل و تدبیر و رای
بخش ۱۲ - گفتار اندر نگه داشتن خاطر درویشان: مها زورمندی مکن با کهان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مها زورمندی مکن با کهان که بر یک نمط می نماند جهان سر پنجهٔ ناتوان بر مپیچ که گر دست یابد برآیی به هیچ عدو را به کوچک نباید شمرد که کوه کلان دیدم از سنگ خرد نبینی که چون با هم آیند مور ز شیران جنگی برآرند شور نه موری که مویی کز آن کمتر است چو پر شد ز زنجیر محکمتر است مبر گفتمت پای مردم ز جای که عاجز شوی گر درآ یی ز پای دل دوستان جمع بهتر که گنج خزینه تهی به که مردم به رنج مینداز در پای کار کسی که افتد که در پایش افتی بسی تحمل کن ای ناتوان از قوی که روزی تواناتر از وی شوی به همت برآر از ستیهنده شور که بازوی همت به از دست زور لب خشک مظلوم را گو بخند که دندان ظالم بخواهند کند به بانگ دهل خواجه بیدار گشت چه داند شب پاسبان چون گذشت؟ خورد کاروانی غم بار خویش نسوزد دلش بر خر پشت ریش گرفتم کز افتادگان نیستی چو افتاده بینی چرا نیستی؟ بر اینت بگویم یکی سرگذشت که سستی بود زین سخن درگذشت سعدی شیرازی