کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر

    تنی که جز بسر سر تواند این رفتار

    خسارت از چه خورم هرگز این سزاست ز عقل

    چه خود هنر پی نشو و نماست در این کار

    ولی نبود شکر در خور تو بازم ده

    که هستم از طلبت زار و تو از آن بیزار

    اگر ز شاخ شکر گفته ام بهست رواست

    به خون جگر، حق آنم گهر رواست نثار

    *****

    تابش ببر در تو رخساره خور- هرگز نه سزاست

    نی گنج زبر سر تو این تاج هنر- بی نشو و نماست

    *****

    نبود شکر خور تو بر شاخ شکر- گفتم بتو راست

    هستم طلب زر توزان خون جگر- حقا که رواست

    *****

    تقطیع: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل

    قافیه: مقید مجرد، مستزاد: مطلق بخروج

    بحر: هزج اخرب مجبوب مقبوض، مستزاد: مفعول فعول

    صنعت: مرکب مدور

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha