اهلی شیرازی
قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر
بخش ۴ - دایره تدویر: وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وصال تا بشبش بر در تو کیست مگر تنی که جز بسر سر تواند این رفتار خسارت از چه خورم هرگز این سزاست ز عقل چه خود هنر پی نشو و نماست در این کار ولی نبود شکر در خور تو بازم ده که هستم از طلبت زار و تو از آن بیزار اگر ز شاخ شکر گفته ام بهست رواست به خون جگر، حق آنم گهر رواست نثار ***** تابش ببر در تو رخساره خور- هرگز نه سزاست نی گنج زبر سر تو این تاج هنر- بی نشو و نماست ***** نبود شکر خور تو بر شاخ شکر- گفتم بتو راست هستم طلب زر توزان خون جگر- حقا که رواست ***** تقطیع: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل قافیه: مقید مجرد، مستزاد: مطلق بخروج بحر: هزج اخرب مجبوب مقبوض، مستزاد: مفعول فعول صنعت: مرکب مدور اهلی شیرازی